فیلمی که از جان سختی هوادار کوچک استقلال برای ماندن پای عشقش در مقابل خشونت کودک آزاران منتشر شد، دل هر انسانی را به درد آورد. دو سادیسمی که برای تفریح خود نوجوان چوپان را اذیت میکردند تا علیه استقلال موضع بگیرد، خوشبختانه دستگیر شدهاند و کمترین توقع جامعه از قوه قضائیه برخورد سخت با آنهاست.
همراه تأثر و تأسف همگانی از این اتفاقات ستارههای تیمهای استقلال و پرسپولیس هم با هشتگی با مضمون «تیمم را نمیفروشم» نسبت به غیرت و تعصب این نوجوان سبزواری واکنش نشان دادند و از او حمایت کردند. باشگاه استقلال هم به احتمال زیاد در بازگشت از مسابقات آسیایی از این هوادار تیفوسی و متعصب قدردانی خواهد کرد.
با این حال سؤال احساسی و اساسی از ستارههای استقلال و پرسپولس این است که شما در مقابل این همه تعصب و عشق به هوادارانتان چه ارزانی داشتهاید؟ هوادارانی که در گرما و سرما و کرونا دست از حمایت تیمشان بر نمیدارند و برخی تا پای سکته رفتهاند و برگشتهاند و گاه برنگشتهاند چه حقی بر گردن شما دارند؟
شکست و پیروزی شما بارها و بارها اساس زندگی هواداران و بنیان خانوادههای آنها را دچار بحران کرده، ولی آنها مجنون تر از قبل دست از تیمشان نکشیدهاند و عشقشان را نفروختهاند. در مقابل اما شما در ابتدای هر فصل خوب جوابشان را دادهاید و در حالی که آنها دل به ماندن و جنگیدن شما خوش داشته اند، پیراهنتان را به پشیزی فروختهاید و رفتهاید. اگر هم نرفتهاید، تا تعداد صفرهای قراردادتان را بیشتر نکردهاید دست از جان به لب کردن آنها بر نداشتهاید. این تازه روایت بازیکنانی است که هوس بازی نکردهاند وگرنه نمونههای فراوانی داریم که تیمشان را حتی در آستانه فینال قهرمانی آسیا که قهرمانی در آن آرزوی ابدی هوادارنشان بوده به دلارهای نفتی اعراب فروختهاند و به تیم پشت کردهاند. اما همین هواداران ساده دل باز در حالی که آنها دست از پا درازتر برگشتهاند برایشان فرش قرمز پهن کردهاند و از گلادیاتور پوشالی شان ابرقهرمان ساختهاند.
اتفاقاً وضعیت معیشتی نشان داده شده از نوجوان استقلالی در فیلم مثال خوبی از وضعیت قالب هواداران سوگلیهای پایتخت است. زندگی سخت با قوتی لایموت در خانههایی نمور و در شدیدترین فشار اقتصادی. این در حالی است که ستارههای رؤیاهای آنها با اسبهای آهنی میلیاردی در ویلاهای اشرافی در نقشه برای برج ساختن و مهاجرت هستند و حتی در بحرانهای اجتماعی و اقتصادی برای کمک به سینه چاکانشان دست به جیب هم نمیشوند و گاه تنها با انتشار استوری و انجام مصاحبهای سوار بر موج دنیای مجازی برای خود فالور بیشتری جمع میکنند.
با این داستان غم انگیز اما امروزهم برای هزارمین بار منتظر میمانیم تا ستارههای خاکستری فوتبالمان برای یک بار هم که شده پای حرفشان بایستند و به احترام هوادارانی مثل این نوجوان استقلالی ادعایشان در نفروختن تیمشان را ثابت کنند. آقایان ستارههای میلیاردی که تا پولتان نقد نشود پا به توپ نمیشوید، این شما واین میدان عمل به ادعا و وعدههایتان.