به گزارش آوای استقلال، هربار منتظر یک درس خوب، از استادِ این روزهای فوتبال ایرانیم که دور از اداواطوار و خالی از تظاهر و ریا، به ما یادآوری میکند که فوتبال فقط معطوف به نتایج وسط مستطیلسبز نیست. فوتبال گاهی صحنهی لبخندهای قطعنشدنی و عشقهایِ از دل برآمده است.
ما سالهاست که شیفتهی مربیانی میشویم که برای بردن نقشه میکشند، برای فرار از مخمصهها و شکستها، ماژیک روی وایتبرد میکِشند و با اعداد در ذهن بازی میکنند. حالا ولی میتوان شیفتهی فرهاد شد. او که نقشههای نبوغآمیزش را این روزها در زمین اخلاق پیاده میکند و با یک قرارِ شبانگاهی کنار فوّارههای آبیِ زمین آزادی، به ما میفهماند که فوتبال هنوز زیباییهای خودش را از یاد نبرده. مثل یک معلم خوب.
شبیه معلمهایِ خوبِ دوران ابتدایی که بیشتر از پدر و مادر حواسش را به شاگرد میدهد. بهترین معلمها، همینند. آدم دوست دارد همیشه رفتارشان را تقلید و از آنها الگوبرداری کند. فرهاد این روزها فارغ از تمامِ شورشهای دوستداشتنی علیه یک معاون وزیر و فارغ از یکتنه ایستادن مقابل هجمهها و کاستیها، حالا در لباس همان معلمِ دلسوز و مهربانی رفته که همه میخواهند لحظه به لحظه رفتارش را تعقیب کنند و ثانیه به ثانیه همه لحظهشماری میکنند برای یک سورپرایز جدید. سورپرایز از یک معلم خوب. گاهی با پشت ویلچررفتن و گاهی با سوت تمرین دادن به دست یک سندرمی نازنین.
فرهاد این روزها درس اخلاق میدهد. حالا شاگردانش نه فقط بخاطر استقلال و نه فقط برای آقای سرمربی، بلکه به عشق سرمایههای بینظیر تیم آبی، برای محمد امسال و برای رئیس پارسال و امثالهم که برگ برندههای فرهاد هستند، دیگر از دویدن روی ذغال داغ هم هراسی ندارند.
سربازان آبی این روزها به عشق همین سورپرایزها به جنگ همهچیز مخصوصا تبعیض میروند و حتم داریم که موفقیت کمترین سهمشان خواهد بود.