نمایش آبیها در نیمه اول؟! قطعا بد
تقابل با تیمی که بازی به روش ۱-۶-۳ را به خوبی بلد است، کار سختی است.
فرهاد با اتخاذ سیستم ۲-۵-۳، نشان داد اول به فکر گل نخوردن است.
عمده تاکتیکهای ذوب برای گلزنی به جناحین این تیم معطوف میشود و علاقهای به بازی در میانه میدان ندارند.
پس غلامی و مرادمند باید دو پیستون آبیها را پوشش میدادند.
نمایش ضعیف وریا باعث شد بارها عارف در نیمه اول تحت فشار قرار بگیرد اما او توانست به خوبی تفکرات فرهاد در امور دفاعی را پیاده سازی کند.
دلیل نمایش بد استقلال در نیمه اول دو علت اساسی داشت:
▪️بازی ضعیف و دور از انتظار چند بازیکن تیم
▪️ناکامی فرهاد در خارج کردن تیم از زیر پرس سنگین ذوب
نیمه مربیان و تعویضی که طلایی شد!
شروع نیمه دوم برای استقلال متفاوت بود.
آنها برای زدن گل وارد میدان شدند و خیلی زود با حرکت فوق العاده قایدی به گل رسیدند.
تعویض رضاوند به جای مطهری نقطه عطف این دیدار بود.
با این تعویض آرایش آبیها به ۱-۶-۳ تغییر پیدا کرد و فرشید نقش مهاجم کاذب را به خودش گرفت.
همین امر موجب شد تا آبیها در هجوم آرایش ۳-۴-۳ را به خود بگیرند که حاصل آن به ثمر رسیدن گل دوم آبیها بود.
حسینی خراب نشدن جشن صدمین بازیاش با پیراهن استقلال را قطعا مدیون شماره هشت است.
کلام آخر
این درست که نقد داوری جایی در تحلیل فنی ندارد اما وقتی شمشیرها را از رو بستهاند، میشود سکوت کرد؟!
بنیادی فر به راحتی دو پنالتی آبیها را دزدید تا به همگان اثبات شد استقلال در میدان نبرد، یک یار کمتر دارد.
به فاصله چند روز، چند اشتباه فاجعه بار داوری آبیها را تا مرز نابودی کشاند و البته این تنها مشکل استقلال نیست.
آبیها باید بیرون از زمین هم در برابر سنگاندازیهای نشئت گرفته از اتاق فکرهای سئول نشینان نیز بجنگند.
این شروع جنگ نابرابر آبیها است!
پایان قهرمان این داستان، شیرین خواهد شد؟!