به گزارش آوای استقلال، فرهاد مجیدی در این دیدار هواداران استقلال را سورپرایز کرد و از چیدمانی استفاده کرد که تا به اینجای کار از مشابهش استفاده نکرده بود. ترکیب استقلال در این دیدار به قدری برای هواداران استقلال ناشناخته بود که تا قبل از سوت آغاز دربی روی سه دفاعه یا چهار دفاعه بودن آن هیچ اجماع نظری وجود نداشت و خود فرهاد هم جوی را به وجود آورده بود تا سیستم تیمش غیر منتظره و سورپرایزکننده باشد. در هر صورت استقلالی ها برای این بازی سیستم سه دفاعه را انتخاب کرده بودند و خبری از انتقال عارف غلامی به پست دفاع راست نبود.
فرهاد مجیدی در این بازی تیمش را با سیستم ۲-۵-۳ راهی میدان کرد که هنگام دفاع به ۲-۳-۵ سوییچ می شد.
ترکیب استقلال
رشید مظاهری در این دیدار درون دروازه استقلال قرار گرفته بود و روی تک گل پرسپولیس کاملا مقصر بود چرا که شوت شهریار مغانلو را با یک مهار نامطمئن دو ضرب دفع کرد و عیسی آل کثیر هم همان توپ را وارد دروازه استقلال کرد. روند رشید مظاهری درون دروازه استقلال خیلی بی شباهت به روند حسین حسینی نبوده است. حسینی نیز مثل مظاهری آغاز بسیار درخشانی درون دروازه استقلال داشت و حتی رکورد دقایق بسته نگه داشتن دروازه ایران را زد اما هر چه جلو تر رفتیم سیوهای این دروازه بان پر اشتباه تر شد و جایگاهش را در استقلال از دست داد.
محمدحسین مرادمند، سیاوش یزدانی و عارف غلامی سه مدافع میانی استقلال در این دیدار، خط دفاع سه نفره را تشکیل دادند. خط دفاع سه نفره ای که کمی عمق داشت و به نوعی سیاوش یزدانی باید فضای پشت سر دو مدافع دیگر را پوشش می داد که ناآشنایی این سه مدافع با چنین روشی، باعث شد در ابتدای بازی، یزدانی بارها جلوتر از دو مدافع کناری اش، برای زدن توپ اول یا دفع توپ اقدام کند. ابتدای بازی عارف غلامی مدافع میانی سمت چپ بود و مرادمند نیز سمت راست یزدانی بازی می کرد اما پس از گذشت چند دقیقه از بازی، فرهاد با فریادهایش جای عارف و مرادمند را عوض کرد تا از بروز یکسری اشتباهات جلوگیری کند.
وریا غفوری در این بازی پیستون راست استقلال بود و محمد نادری نیز در سمت چپ نقش پیستون را بازی می کرد.
یکی از نقاط تاریک بازی استقلال در این دیدار میانه میدان بود که مسعود ریگی، مهدی مهدی پور و هروویه میلیچ هافبک های تیم در این دیدار بودند. حالا می توان به اهمیت محروم شدن آرش رضاوند و مصدوم شدن فرشید اسماعیلی و غیبت آنها در این بازی پی برد. مثلث ریگی، رضاوند و فرشید قطعا در ۲-۵-۳ مدنظر مجیدی کارایی بیشتری داشت.
مهدی قائدی و ارسلان مطهری در این دیدار زوج خط حمله استقلال را تشکیل دادند که روز کم فروغی را پشت سر گذاشتند.
فولبک ۳۲ ساله در نقش هافبک بازیساز
شاید این اصطلاح را بارها شنیده باشید که فلان لباس به تن کسی زار می زند و اصلا مناسب آن فرد نیست. حالا با تمام احترام به کادر فنی استقلال و فرهاد مجیدی باید بگوییم بازی میلیچ در پست هافبک میانی زار می زند و این بازیکن هم در دوره قبل مربیگری فرهاد مجیدی در استقلال و هم در این دوره و بازی های آسیایی نشان داد اصلا مهره مناسبی برای بازی در پست هافبک میانی نیست و این نکته زمانی بیشتر به چشم آمد که استقلال هیچ هافبک بازیسازی در زمین نداشت و میلیچ باید به تنهایی نقش یک بازیساز را برای استقلال ایفا می کرد.
دقت و میزان موثر بودن پاس های مهره های کناری زمین با هافبک های بازیساز از زمین تا آسمان تفاوت دارد وقتی شما در پست دفاع چپ یا راست بازی می کنید، ابتدا روی وظایف دفاعی خود تمرکز می کنید و پس از این که در بخش اول وظایف تان موفق بودید، به خط حمله اضافه می شوید. یعنی با یک ذهن آزادتر که وظیفه اول خود را به خوبی انجام داده به خط حمله اضافه می شوید و در طول ۹۰ دقیقه بارها و بارها تلاش می کنید، سانترهایتان به خطا می رود تا این که یکی از این سانتر ها و نفوذ ها به ثمر می نشیند. سروکار فولبک ها معمولا با flank ها است که بی ارزش ترین مکان زمین حریف برای حمله کردن هستند و شما در چنین مکانی قطعا دست به ارسال پاس های پر ریسک هم می زنید، پاس هایی که در میانه زمین چیزی به جز لو رفتن اکثر توپ ها به همراه ندارد. حالا آیا بازی دادن یک بازیکنی که تا سن ۳۲ سالگی پیستون و دفاع کنار بوده است، در نقش تنها هافبک بازیساز تیم کار درستی است؟ فیلم بازی را دوباره ببینید و توجه کنید که در طول بازی چند توپ وارد zone 14 پرسپولیس شد و هیچ هافبکی نبود که از آن استفاده کند و یا چند پاس میلیچ لو رفت، پاس هایی که در نقش یک مدافع کناری آن هم در flank ها با ارزش است اما برای یک هافبک که تنها مهره بازیسازی تیم در کانال های مرکزی است چیزی به جز پشیمانی به همراه ندارد.
تغییر پست یک بازیکن علاوه بر آمادگی های فنی و بدنی، نیازمند آمادگی روانی است. بازیکن باید داند که شعاع حرکتی اش تغییر کرده، از مناطق بی ارزش به مناطق با ارزش تری نقل مکان کرده و باید ریتم بازی تیمش را کنترل کند. در غیر اینصورت شاهد نمایشی ناموفق از آن بازیکن در پست جدیدش خواهیم بود.
میلیچ به عنوان تنها هافبک بازیساز زمین باید ریتم بازی استقلال را در بسیاری از صحنه ها تنظیم می کرد اما او به جای این کار با پاس های مورب و پر ریسک، توپ را لو می داد. مهدی مهدی پور دیگر هافبک استقلال هم هنوز به بازی منفعلانه خود در میانه میدان ادامه می دهد و قصد ندارد یک مهره تاثیر گذار در روند بازی استقلال باشد.
همین ناتوانی استقلال در میانه های زمین باعث شد آن ها باز هم به دنبال خلق موقعیت از جناحین باشند و مقابل سد آهنین دفاع پرسپولیس ناموفق ظاهر شوند.
کمک استقلالی ها به پرسپولیسی ها
استقلال در بیشتر مواقع بازی، با رویکرد mid-block مقابل پرسپولیس بازی می کرد و خبری از فشار و پرس از سوی بازیکنان استقلال نبود. همین قضیه را می توانیم یکی از مهم ترین دلایل شکست استقلال در این بازی بدانیم. پرسپولیس زمانی که صاحب توپ می شد، بازیکنانش بدون مزاحمت به دنبال اجرای برنامه های شان بودند. همین قضیه به پرسپولیسی ها برای ادامه بازی آسودگی خاطر می داد. وقتی شما مقابل تیمی مثل پرسپولیس بدون مزاحمت و پرس بازی می کنید تفاوتی با یک تیم ته جدولی ندارید.
وقتی پرسپولیس را صاحب توپ می کنید، نباید منتظر بمانید نتیجه بر وفق مرادتان باشد. به صحنه گل توجه کنید؛ وحید امیری بدون هیچ مزاحمتی چند متر با توپ جلو می آید و شهریار مغانلو با چه آسودگی خاطری توپ را روی پایش می آورد و روانه دروازه رشید مظاهری می کند… این صحنه را کادرفنی استقلال می توانست از دل آنالیز بازی پرسپولیس و سپاهان بیرون بکشد و برای جلوگیری از تکرارش چاره ای بیاندیشد اما مشکل اینجا بود که استقلال اصلا به پرس و فشار اعتقادی نداشت.
بالا رفتن سرعت بازی کاملا به ضرر پرسپولیس بود چرا که سرخ ها هم از نظر مهره و هم از لحاظ شرایط تیمی در اوضاع بهتری قرار داشتند و دست بالاتر را داشتند. به همین دلیل نباید نتیجه بازی را به دست اتفاقات می سپردند و استقلال هم در این قضیه به آن ها کمک بزرگی کرد. توجه کنید قبل از گل اول، هر گاه بازی سرعت بالایی می گرفت استقلالی ها خطرناک تر ظاهر می شدند اما در نیمه دوم پرسپولیسی ها به خوبی بازی را آرام کردند و از شرایط بهتر خود نیز بهره بردند.
واکنش استقلال به عقب افتادن؛ زیر توپ بزنید!
بعد از به ثمر رسیدن گل اول بازی، استقلال باز هم روی به بازی احساسی آورد و در حالی که ۳۴ دقیقه به پایان بازی فرصت بود فقط زیر توپ کشیدند و اصلا خط دفاع پرسپولیس را به غیر از یکی دو صحنه که آن هم بیشتر حاصل یک ارسال یا شروع مجدد بود تهدید نکردند. فرض کنید پرسپولیس ۱-۰ عقب می افتاد، چه اتفاقی رخ می داد؟ شرایط پرسپولیس را در شرایط مشابه بازی رفت که ۱-۰ عقب افتاد مقایسه کنید و این نکته را هم در نظر بگیرید پرسپولیسی ها در آن بازی از نداشتن مهاجم رنج می بردند.
استقلال تا پایان بازی فقط زیر توپ می زد، بدون این که بازی را کمی کنترل کند. آبی ها چیزی حدود ۴۰ دقیقه تا پایان بازی فرصت داشتند و شاید اگر ۵ دقیقه بازی را آرام می کردند و به تیم پرسپولیس عرض می دادند و تا پایان بازی حساب شده حمله می کردند بهتر از این بود که ۴۰ دقیقه بدون تفکر زیر توپ بزنند. استقلالی ها اگر سرمربی هم نداشتند قطعا این چنین زیر توپ می زدند و با احساسات به دنبال جبران گل بودند.
یکی از وظایف سرمربی تیم کنترل کردن تیم و اجرای تاکتیک هایش برای جبران کار است. استقلال یا در این دیدار پلن بی برای بعد از گل خوردن نداشت و یا فرهاد مجیدی نتوانست احساسات را از شاگردانش دور کند. غیر از این دو حالت هیچ حالت دیگری برای توجیه این بازی افتضاح در ۳۴ دقیقه پایانی از استقلال وجود ندارد.
وقتش نشده به خودتان بیایید؟
استقلال قهرمانی در لیگ برتر را از دست داده است و با این شرایط هیچ امیدی به این تیم برای برگشت به کورس قهرمانی وجود ندارد. باخت به تیم های ته جدولی و تغییرات در کادر فنی تیم آبی ها را در این فصل هم ناکام گذاشت و حالا آن ها چیزی حدود ۹ بازی تا پایان لیگ بیستم فرصت دارند.
بدون تعارف باید بگوییم این استقلال اصلا آن چیزی نیست که هواداران در سال های دور از این تیم سراغ داشته اند. استقلال اگر می خواهد به افتخارات گذشته اش برگردد باید هر چیزی که دارد را بکوبد و از نو بسازد.
نگاهی به سری آ ایتالیا بیاندازید. یوونتوس چیزی حدود یک دهه بر فوتبال ایتالیا حکومت کرد و در این سال ها تیم های دیگر مقابل یوونتوس هیچ حرفی برای گفتن نداشتند. یوونتوس پا را از فوتبال ایتالیا فراتر گذاشته بود و مثل پرسپولیس دو بار هم به فینال قاره خودش رفته بود و تیم های پرافتخاری مثل اینتر نیز در بهترین حالت به سهیمه اروپایی می رسیدند. اشتباه نکرده ایم اگر وضعیت یوونتوس و اینتر را به پرسپولیس و استقلال تشبیه کنیم. اینتر پس از ده سال از دست دادن جام، باخت در دربی و ناکامی های پیاپی بالاخره به این نتیجه رسید که باید همه چیز را از نو بسازد و در راستای همین قضیه از یک نمونه بسیار موفق الگو گرفت. آن نمونه تیمی نبود جز یوونتوس، رقیب سنتی اش!
اینتر مثل یوونتوس خرید کرد، مثل آن تیم بازی کرد و مثل آن تیم یارگیری کرد و به سلطه یووه بر فوتبال ایتالیا پایان داد. حتی جوزپ ماروتا مدیر اجرایی یووه را هم به خدمت گرفت.
حالا هم بد نیست پیشکسوتان، بازیکنان، مدیران و کادر فنی استقلال در روندی که پیش گرفته اند چنین نگرشی داشته باشند و نگاهی به روندی که پرسپولیس در این ۱۰ سال طی کرده است بیاندازند.
کمک گرفتن عیب و عار نیست
فرهاد مجیدی اگر واقعا به دنبال ساختن استقلال است، پای تیمش بماند و در تنگناها استقلال را با استعفاهای ناگهانی رها نکند. هر مربی ای در ابتدای راهش ضعف فنی بسیار دارد و استفاده از مشاوران و دستیاران امتحان پس داده اصلا کار اشتباهی نیست و در آینده کسی نمی گوید فرهاد مجیدی خودش نتوانست استقلال را مدیریت کند و همه اعتبار ها به دستیارانش داده شود.
در آینده می گویند مجیدی نتوانست استقلال را نجات دهد و با همین یک جمله از این سرمربی یاد می شود. بقیه بهانه ها و شایعات و تفرقه افکنی ها مختص کسانی است که چشم دیدن روزهای خوب استقلال و سرمربی اش را ندارند و خود فرهاد مجیدی باید آگاه باشد که نباید به این راحتی ها دستیاران و همراهانش را از دست بدهد… شاید بهتر باشد فرهاد نگاهی دقیق تر به اطرافیانش بیاندازد.
در این سال ها این همه به برانکو خرده می گرفتند و می گفتند تیمش با کمک عوامل خارجی به قهرمانی می رسد اما این سرمربی به کارش ادامه داد و بنای تیم را به گونه ای نهاد که هر بازیکنی وارد آن می شود به سرعت شخصیت و ذهنیت برنده تیم را به خود می گیرد و تیم را به قهرمانی می رساند.
الگو گرفتن از نمونه های موفق هیچ اشکالی ندارد و این قضیه اشکال دارد که استقلال در ۱۰ سال گذشته دو دربی را برده، آخرین قهرمانی لیگش به سال ۹۲ بر می گردد و هزاران آمار دیگر که به ضرر استقلال است.