سند خوردن ساختمان فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس به نام شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی یا شستا به دلیل بدهی ۲ میلیون یورویی تازهترین شاهکار مدیرانی است که ماهها پس از رفتنشان هنوز سوءمدیریتهایشان بر سر فوتبال در حال آوار شدن است و گویا پایانی بر مصائب و چاههایی که برای فوتبال کندهاند، نیست و هر چند ماه یکبار یک چشمه از مصیبتهایی که مسببشان بودهاند، آشکار میشود و جنجال جدیدی به راه میاندازد. مدیرانی که امروز در کنج شرکتهای تجاریشان در گرانترین برجهای تهران مشغول رتق و فتق تجارتشان هستند، آن هم بدون اینکه کسی بخواهد از آنها راجع به ترکشهای امضاها و تصمیمهایی که در زمان حضورشان در فوتبال گرفتهاند، بازخواست کند.
البته در سیستم مدیریتی فوتبال و تمام ورزش کمتر سراغ دارید مدیری را که بابت سوءمدیریتها، فساد یا حیف و میلهایی که انجام داده به پای میز پاسخگویی کشانده شود و بابت تکتک تصمیمهای هزینهسازی که در نهایت به حیف و میل بودجه یا از دست رفتن فرصتها منجر شده است، مورد بازخواست قرار بگیرد. حکایت فدراسیون فوتبال و مدیرانی که عنوان پوشالی پنج ستاره را بر آن نهاده بودند هم همین است. مانند تمام مدیران دو باشگاه دولتی استقلال و پرسپولیس که پس از چند سال مدیریت و با کوهی از بدهی و ریخت و پاش و بجا گذاشتن پروندههای متعدد شکایت بازیکنان و مربیان خارجی در فیفا، کلید در اتاقشان را تحویل مدیر بعدی میدهند و حتی به یک دادگاه هم فراخوانده نمیشوند که پاسخ دهند چرا به عنوان مثال در یک نمونه بدهی بازیکنی را که با ۱۰۰ هزار دلار میشد تسویه کرد با مماشات و پشت گوش انداختن و زمان خریدن، کاری کردهاند که تنها چند ماه بعد باشگاه به پرداخت چندین برابر آن محکوم شود.
از این پروندهها، مدیران دو باشگاه دولتی استقلال و پرسپولیس کم ندارند که حتی عذر یکی از آنها هم بابت چنین حیف و میلهایی خواسته نشده است. مقامهای بالا دستیشان در وزارت ورزش فقط شعار دادهاند و با زدن برخورد با تخلفات که از سوی نهادهای دیگر انجام شده بود به نام خود سعی کردهاند مدیریت کاریکاتوریشان را در مبارزه با فساد به عنوان یک گام مهم قالب کنند یا همین ماجرای شکایت ویلموتس که رأی ۶ میلیون یورویی فیفا نتیجه بیکفایتی و حقوق ندانی مدیرانی است که سبب شدهاند امروز فوتبال بیخانمان و مستاجر تامین اجتماعی شود.
امروز همان مدیران سابق دو باشگاه دولتی استقلال و پرسپولیس که در تخلف و حیف و میل بیتالمال با هم مسابقه گذاشته بودند در کنار مدیران سابق فدراسیون فوتبال که آواربرداری از سالهای حضورشان هر روز یک مصیبت جدید رو میکند، نظارهگر روزهای سیاهی هستند که برای فوتبال ساختهاند و البته منتظر حکم جدیدی که پایشان را دوباره به فوتبال باز کند. حتی برخیهایشان که در این میراث سیاه نقش داشتهاند همچنان با چراغ سبز مدیران تازه فدراسیون فوتبال که البته انتخابشان را به آنها مدیون هستند، صندلی مدیریتیشان در فوتبال دست نخورده باقی مانده است و همچنان به حضورشان در فوتبالی که چنین مصیبتهایی را بر سر آن آوردهاند، ادامه میدهند.
مشکل اصلی امروز فوتبال آن مدیر متخلف استقلال و پرسپولیس یا آن رؤسای اشتباهی فدراسیون فوتبال نیست، مشکل اصلی خاموشی چراغهای نظارتی در فوتبال است، آن هم در رشتهای که گردش مالی بالای هزار میلیاردی سالانهاش سبب شده با توجه به عدم نظارتی که صورت میگیرد، فساد در آن هر روز که میگذرد عمیقتر و ریشهدارتر شود. وقتی قوه قضائیه پرونده قطور مبارزه با فساد در فوتبال را که در مجلس نهم تهیه شده بود به کناری میگذارد و با جوسازی متهمان پرونده ویلموتس از برخورد با مدیرانی که خسارت ۶ میلیون یورویی به بیتالمال زدهاند عقب میکشد، وقتی نمایندگان مجلس فقط شعار میدهند و خط و نشانهای توخالی در برخورد با مدیران پروندهدار فوتبال میکشند، وقتی سازمان بازرسی به بررسی پروندههای مالی و سوءاستفادههایی که در قراردادها و هزینههای باشگاههای دولتی میشود، ورود نمیکند، چه انتظاری میتوان داشت که لکه فساد از دامن فوتبال پاک شود.
فوتبال برای عبور از این روزهای سیاه مدیریتی به روشن شدن چراغهای نظارتی و جستوجوی ورق به ورق امضاهای خسارتبار مدیراش احتیاج دارد. مدیرانی که اگر با آنها پس از اثبات تخلفاتشان برخورد میشد دیگر مانند امروز شاهد نبودیم که مدیران جدید فوتبال چوب مدیرانی را بخورند که با امضاهایشان، آنها را وارد یک زمین مینگذاری شده، کردهاند که تاوانش را نه آن مدیران متخلف، بلکه مسئولان تازهوارد باید بدهند. تاوانی که تازهترین پرده آن دیروز ثبت و فوتبال با خوردن سند ساختمان فدراسیون به نام شستا بابت بدهی ۲ میلیون یورویی آواره شد.