به گزارش آوای استقلال، کاپیتانی البته فقط به کسوت نبود، به اخلاق جوانمردانه بود، اصالت و شرافت به مردمی بودن و تعصب داشتن…
مثل حالا نبود بازیکنان میلیاردی پول بگیرند و ریالی مایه بگذارند.
مثل حالا نبود پول بگیرند و بازی کنند
بازی می کردند و اگر پولی بود،می گرفتند و شکرگذار هم بودند.
طلبکار نبودند.
زبان دراز نبودند که تا هوادار نقدشان کند برچسب بزنند و پشت چشم نازک کنند…
کاپیتان بزرگتر تیم بود. حرفش حرمت داشت. کسی پیش از کاپیتان وارد رختکن نمی شد کسی زودتر از کاپیتان دوش نمی گرفت. کسی موقع صحبت در چشم کاپیتان نگاه نمی کرد…
کاپیتان پدرش در آمده بود تا کاپیتان شده بود،سالها برای تیم از جان مایه گذاشته بود،سالها خاک آن تیم را خورده بود و با نداری و مشکلاتش ساخته بود، اینطور نبود که با دو سال سابقه بازوبند ببندد، اینطور نبود که هر هفته تیم یک کاپیتان داشته باشد، اینطور نبود بازوبند بر بازوی کسی بنشیند که به تیم خیانت کرده باشد و تازه با وقاحت خیانتش را اعتراف کرده باشد!
حرمت همه چیز در باشگاه از بین رفته است چون منفعت طلبی مدیران و زیاده خواهی بازیکنان پای بازیکنان بی لیاقت زیادی را به تیم باز کرد که فقط با دلالی به این تیم آمدند امروز آمدند و فردا جای دیگر پول بیشتر داد و دلال دستش را گرفت و برد و بدین شکل تیم شد کاروانسرای بازیکنان و دلالان.
تیم خالی از تعصب شد، خالی از بزرگتر خالی از عشق…
حرمت بازوبند هم شکسته شد آن روز که بازوبند به دست افرادی بسته شد که هنوز جوهر قراردادشان خشک نشده بود و حالا به این نماد محترم و مقدس بی احترامی شد که بر بازوی کسی بسته شد که چشم در چشم لنز دوربین از کم کاری اش، در این تیم پرطرفدار صحبت کرد!
روزگاری کاپیتان بهترین مهره زمین بود و امروز بدترین از هر حیث، فنی
، اخلاقی…!
تیم بزرگتر ندارد و این تاوان تیمی است که بزرگترهایش را فرستادند به دیاری دیگر…
اختصاصی آوای استقلال
بازوبند بر بازوی چه کسی بود؟
بازوبند روزگاری حرمت داشت، قداست داشت، سخت به دست می آمد و سالها کاپیتان فقط یک نفر بود مگر آنکه مصدوم می شد یا محروم تا نفر دوم (که او نیز سالها در تیم با جان و دل با هر مربی، برای تیمش تلاش کرده بود) بتواند افتخار بستن بازوبند را بر بازو داشته باشد.
لینک کوتاه : https://avayesteghlal.ir/?p=29284
- نویسنده : معصومه خزایی
- ارسال توسط : پایگاه خبری آوای استقلال
- بدون دیدگاه