استقلال با ۱۱ گل زده بیتردید هیجانانگیزترین تیم لیگ قهرمانان آسیاست. در بقیه گروهها، هیچ دیداری وجود نداشته که در آن ۷ گل رد و بدل شود اما در ۲ بازی استقلال این اتفاق رقم خورده. اینها نیمه پر لیوان است.
در نیمه پر لیوان، تیمی را میبینیم که میل بینهایتی به حمله کردن و ایجاد موقعیت دارد. این همان تیمی است که چند ماه پیش با کادر فنی سابقش، در بعضی از بازیهای لیگ حتی توان خلق یک موقعیت گل را نداشت و با ارائه نمایشی کسالتبار، هواداران را ناامید میکرد.
در وجه مثبت قضیه، فرشید اسماعیلی را میبینیم که بهترین دوران فوتبالش را سپری میکند، آرش رضاوند متحول شده و محمد نادری آماده را تماشا میکنیم یا مهدی قایدی که حالا به جرأت میتوان گفت مهمترین استعداد فوتبالی غرب آسیاست.
اما در سوی دیگر قضیه، با استقلالی مواجه هستیم که در ساختار دفاع تیمی و فردی، احتمالاً بدترین تیم در جمع مدعیان است. آنچه مقابل الدحیل رخ داد، به نوعی دیگر میتوانست در بازی با الاهلی اتفاق بیفتد.
در آن بازی هم خط دفاعی استقلال مملو از اشتباهات ریز و درشت بود اما آبیها خوش اقبال بودند که درست در لحظاتی که الاهلی برای زدن گل سوم آماده میشد، مهدی قایدی با آن شوت غیرقابل مهارش سرنوشت بازی را به کلی تغییر داد.
بخش عمده شکست تلخی که استقلال مقابل الدحیل متحمل شد، با اشتباهات فردی مدافعان مرتبط است. جدا از اشتباه مهلک مسعود ریگی در گل دوم، جایگیری نامناسب، سهل انگاری و اشتباههای ویرانگر مرادمند و دوستان، به ویژه در گلهای سوم و چهارم غیر قابل انکار بود اما بخش دیگری از ضعف استقلال در دفاع به «نگرش» حاکم بر تیم برمیگردد.
استقلال بعد از گل فرشید اسماعیلی به سادگی میتوانست الدحیل از نفس افتاده را کنترل کند و همزمان متوجه تغییر مهمی که صبری لاموشی در سمت راست تیمش ایجاد کرد باشد.
فرهاد مجیدی در آن دقایق میتوانست به نتیجه مساوی و صدرنشینی در دور رفت قانع باشد اما «هیجان برد» و تلاش برای زدن گل چهارم، چنان بر کلیت تیم مسلط بود که انگار تمام تیم فراموش کردند احتمال خوردن گل چهارم هم وجود دارد! استقلال در ۱۵ دقیقه پایانی این بازی، تیمی هیجانزده و احساساتی بود که میخواهد به هر قیمتی «کام بک» بزند.
ضعف عمومی استقلال در ساختار دفاعی، صرفاً به لیگ قهرمانان آسیا بازنمیگردد و در لیگ هم چنین وضعیتی برقرار است اما اینکه چرا استقلال در رقابتهای داخلی در یک بازی ۴ بار گل نمیخورد به این نکته برمیگردد که در لیگ، مهاجمی در طراز کیفیت اولونگا وجود ندارد که از سوی معز علی و ادمیلسون حمایت شود و تقریباً تمام موقعیتهای به دست آمده را تبدیل به گل کند.
این یک مشکل قدیمی است که از زمان استراماچونی کم و بیش وجود داشته و در آغاز لیگ بیستم با خروج روزبه چشمی شدت گرفت. فکری و مجیدی هر دو، بارها ترکیب مدافعان خود را زیر و رو کردهاند اما به شکل عجیبی هیچکدام از زوجهایی که از ترکیب یزدانی، مرادمند، غلامی و دانشگر ساخته میشود، نتیجه مطلوبی حاصل نمیکند.
بازی برای استقلال هنوز تمام نشده و این تیم در آغاز دور برگشت، هنوز هم شانس زیادی برای صعود به مرحله بعدی دارد. این نکته را هم به یاد داشته باشیم که اصلاح اساسی در ساختار دفاعی یک تیم، با یکی دو جلسه تمرین اتفاق نمیافتد. ضعف مشهود آبیها در خط دفاعی، احتمالاً تا پایان رقابتهای گروهی باقی میماند.
فقط میتوان امیدوار بود که درصد اشتباههای گل درشتی که مدافعان مرتکب میشوند، کمی پایینتر بیاید و استقلال با تکیه بر خط حمله شگفتانگیزش به سلامت از این مرحله عبور کند.