به گزارش آوای استقلال،فدراسیونِ مقروض فوتبال که حالا اختیار ساختمانش را هم ندارد و شستا بابت آن اجاره بها خواسته، گویا آنقدرها هم بیپول نیست. شهابالدین عزیزی خادم آنقدر از سازمان برنامه و بودجه پول گرفته که برای سفرهای مختلف هزینه کند، مانند هیئت همراهی که با او در لیتوانی حضور دارند در حالی که سمت و مسئولیتی در فدراسیون فوتبال ندارند.
رئیس فدراسیون فوتبال در مناظرههای انتخاباتی قول درآمدزایی ۱۰ میلیون دلاری یا به عبارتی ۲۷۰ تا ۳۰۰ میلیاردی داده بود اما در حالی که نزدیک به ۷ ماه از ریاستش گذشته هنوز خبری از درآمدزایی نیست. احتمالاً هزینههای سفرها نیز با کمک دولتی انجام میشود که حالا در لیتوانی بسیاری عزیزی خادم را همراهی خواهند کرد.
یکی از نفرات همراه عزیزی خادم، «متین دیداری» است. عضو موظف هیئت مدیره پتروشیمی امیر کبیر یا همان شرکتی که عزیزی خادم پیش از حضور در فدراسیون فوتبال رئیس هیئت مدیرهاش بود. پس از انتخابات و فشارهای رسانهای اعلام شد حضور عزیزی خادم به عنوان عضو غیر موظف است و چندی بعد نام او از سایت این پتروشیمی به عنوان رئیس هیئت مدیره حذف شد تا در ظاهر مشکل دو شغله بودن رئیس فدراسیون حل شود اما ۸ تیرماه روابط عمومی پتروشیمی امیر کبیر اعلام کرد علی حیاتی رئیس هیئت مدیره شده و با این حساب این ابهام به وجود میآید که آیا عزیزی خادم تا آن زمان به مسئولیت خود ادامه میداده یا خیر. (تصویر زیر)
حال سوال این است که متین دیداری با چه سمت، مسئولیت و جایگاهی در فدراسیون، شانه به شانه شهابالدین عزیزی خادم و حمید مهرعلی در لیتوانی به تماشای بازیهای تیم ملی فوتسال جام جهانی نشسته است؟ بازیهای تیمی که بازیکنانش در اردوی پیش از اعزام در هتل المپیک، پول چای و دمنوش را هم خودشان باید حساب میکردند و اگر فدراسیون تا این حد بیپول بوده، پس چگونه این همه همراه کنار رئیس فدراسیون هستند؟
پست اینستاگرامی متین دیداری عضو موظف هیئت مدیره پتروشیمی امیر کبیر که در کنار تیم ملی فوتسال در لیتوانی حضور دارد!
شاید اگر رئیس فدراسیون که خلاف شعارهایش علاقهای به پاسخگویی و شفافیت ندارد که اگر داشت در ۷ ماه ریاستش یک نشست خبری نیم بند میگذاشت بخواهد پاسخ این سوالها را بدهد، اعلام کند این افراد با هزینه خودشان به لیتوانی آمدهاند. اگر چنین پاسخی هم با پذیرش افکار عمومی مواجه شود که بعید به نظر میرسد، سوال بعدی اینکه آنها چگونه در جایگاه VIP حضور دارند و چه کسی شرایط حضور آنها را فراهم کرده است؟ به فرض حضور شخصی این افراد با هزینههایی غیر از حساب فدراسیون فوتبال، این افراد میتوانستند برای تماشای بازیها روی سکوها و کنار هواداران حاضر باشند، نه اینکه در VIP کنار رئیس فدراسیون و نایب رئیسش حاضر شوند.
اگر بازهم رئیس فدراسیون فوتبال ایران علاقهای به پاسخگویی داشته باشد و بخواهد اعلام کند فراهم کردن حضور این افراد در جایگاه VIP تخلف نیست، میتوانیم او را به پرونده قضایی جانی اینفانتینو ارجاع دهیم که اخیراً هم در قطر عکسی به یادگار کنار او انداخته است. پس از این اتفاق برای رئیس سوئیسی فیفا پروندهای گشوده شد که از اهدای دو بلیت مسابقات جام جهانی ۲۰۱۸ به میشل لوبر یکی از دادستانهای سوئیس آغاز شده بود و سپس اتهاماتی نظیر برگزاری جلسات مخفیانه و ثبت نشده در خصوص پرونده فساد مالی در فیفا در پرونده قرار گرفت. در این پرونده قضایی همچنین فرضیهای مطرح شده که رئیس فیفا با این اقدام قصد داشته یا دارد تا در آینده از این ماجرا سوءاستفاده کند.
یکی دیگر از نفراتی که عزیزی خادم را در این سفر همراهی کرده، عبدالرضا موسوی مالک یک شرکت هواپیمایی است. همان شرکتی که با فدراسیون فوتبال تفاهمنامه همکاری امضا کرد و به گفته ریاست فدراسیون فوتبال قرار بود تیمهای ملی با پروازهای اختصاصی این شرکت راهی مسابقات مختلف شوند و حالا در بیشتر مطالب تیم ملی در فضای مجازی نیز نام و آدرس صفحه این شرکت درج میشود تا تبلیغات این شرکت انجام شود، آن هم در حالی که تیم ملی فوتسال بدون پرواز اختصاصی راهی لیتوانی شد و تیم ملی بانوان هم با پرواز اختصاصی شرکت دیگری به ازبکستان رفت. پس شرکت هواپیمایی آقای موسوی که هم از قبال تیم ملی شرکتش را تبلیغ میکند و هم به این واسطه “عضو ستاد هماهنگی و برنامهریزی جام جهانی” در فدراسیون فوتبال ایران شده، چه سودی برای تیمهای ملی داشته است؟
اگر فدراسیون بگوید که بلیت سفر تیم ملی فوتسال را فیفا گرفته بود و به همین دلیل پرواز اختصاصی برای این تیم انجام نشد، پس سوال این است مزیت این قرارداد با شرکت موسوی چه بوده؟ فدراسیون میتوانست بلیتهای فیفا را قبول نکند و تیم ملی فوتسال را بدون نگاه تبعیض آمیز با پرواز اختصاصی به لیتوانی اعزام کند. اگر گفته شود حضور موسوی در لیتوانی به دلیل عضویتش در ستاد هماهنگی و برنامهریزی جام جهانی بوده، باید گفت این ستاد مرتبط با تیم ملی فوتبال است و ارتباطی به فوتسال ندارد که حتی اگر نداشت، هیچ لزومی برای حضور عضو یک ستاد در سفرها نیست. اگر هم گفته شود موسوی مالک یک شرکت هواپیمایی است و از نظر مالی نیازی به رفتن سفر با هزینه فدراسیون ندارد، باید بار دیگر به ماجرای اینفانتینو و همان دادستان در سوئیس برگردیم.
افرادی که مشخص نیست چگونه و با چه عنوان و سمتی نظارهگر دیدار تیم ملی فوتسال هستند
پرواز اختصاصی تیم ملی بانوان نیز نقدهای ساختاری دیگری دارد. مالک شرکتی که این پرواز را به تیم ملی بانوان اختصاص داده، مالک یک باشگاه لیگ برتری است و روابط عمومی همان شرکت در یک باشگاه لیگ برتری دیگر عضویت دارد. اگر فدراسیون فوتبال هزینه پرواز را پرداخت کرده، نیازی به نام بردن از این شرکت و تبلیغات آن نداشت، اگر این شرکت به صورت رایگان پرواز تیم ملی بانوان به ازبکستان را انجام داده، در صورت حتی یک تصمیم به سود دو تیم لیگ برتری در فصل پیشرو، آیا شائبهای مطرح نمیشود؟ این نقدی بود که در زمان ریاست مهدی تاج در فدراسیون فوتبال هم وجود داشت و اختصاص پروازهای شرکت هواپیمایی محمدرضا زنوزی به تیم ملی در چند برهه باعث تصمیمات شائبه برانگیز شد.
همه این نقدها فارغ از اینکه شاید ظاهر آن که صرفاً یک سفر باشد، اما نقدی ساختاری است به آنچه در فدراسیون فوتبال میگذرد. قطعاً این نقد وجود دارد که در شرایط اقتصادی این روزهای کشور و به خصوص فدراسیون مقروض فوتبال چرا باید این همه افراد بدون مسئولیت و اضافه در لیتوانی حضور داشته باشند، اما نقد مهمتر این است که بعدها چه امتیازاتی از این افراد گرفته خواهد شد که هر کدام در شرکتهای مختلف پتروشیمی، هواپیمایی و… حضور دارند؟ یا اگر امتیازی گرفته میشود، آیا منفعتی برای فوتبال ایران هم خواهد داشت یا صرفاً سفرها برای این است که «خوبان» دور یکدیگر جمع شوند؟