آن چه در نگاه اول جلب نظر میکند این است که روح و روان استقلال و روند حرکتی این تیم تغییر کرده است. این بازیکنان همان نفرات نیمفصل اول هستند؛ پس چرا استقلال زیر و رو شده است؟ شاید بخشی از ماجرا ریشه در تفاوتهای فرهاد مجیدی با محمود فکری، سرمربی پیشین استقلال داشته باشد.
تفاوت اول: فرهاد مجیدی از نظر سنی به بازیکنان نزدیکتر است. او ۴۴ سال دارد و تا همین چند سال پیش مشغول بازی در لیگ برتر بود اما ظاهرا برقراری ارتباط با بازیکنان برای فکری ۵۱ ساله دشوار بود. سرمربی پیشین آبیها تلویحا از کمکاری و بیانگیزگی برخی بازیکنانش گلایه کرده بود. شاید حق با او باشد، اما نکته اینجاست که خود محمود هم هرگز نتوانست نبض رختکن را در اختیار بگیرد. به یاد بیاورید که فکری چطور در بازی هفته دوم برابر فولاد خوزستان در کنار خط طولی زمین با شیخ دیاباته مشاجره کرد. دشوار است که انتظار داشته باشید بازیکن بعد از چنین برخوردی با همه شور و شوقش برای شما بازی کند. فرهاد اما سعی کرده به بازیکنان نزدیک شود و البته که کاراکتر جذاب او هم در این فرآیند بیتاثیر نبوده است.
تفاوت دوم: کادر فنی استقلال در دوران محمود فکری پرجمعیت و کماثر بود. در آن بازه زمانی زیاد دیده نشد که این کادر با استراتژیهای مناسبش ورق را برگرداند. کادر فنی مجیدی اما چندان شلوغ نیست. از نظر فنی او فراز کمالوند را کنار دستش نشانده و دیگر خبری از شلوغکاری و حضور افراد اضافه نیست. به نظر میرسد این کادر چابکتر عملکرد بهتری هم داشته است. واقعیت آن است که استقلال فعلی نمایشهای جذابی دارد. گل سوم این تیم در بازی با الاهلی عربستان بعد از رد و بدل شدن ۲۳ پاس به ثمر رسید. همچنین استقلالیها برای زدن گل سوم به الشرطه هم ۲۸ پاس بین هم رد و بدل کردند. نمیتوان چنین تحولی را کاملا بیربط با تغییر کادر فنی دانست.
تفاوت سوم: محمود فکری در حفظ اصول انضباطی چندان سختگیر نبود. به دفعات دیده شد که او با بازیکنان بینظم مدارا میکرد. به عنوان مثل مهدی قائدی مدتها در تمرینات تیم حاضر نشد تا بتواند باشگاه را برای افزایش رقم قراردادش تحت فشار قرار بدهد. او اما به محض حضور در تمرین در اولین بازی فیکس شد. همین اتفاق در مورد وریا غفوری هم رخ داد. وریا بعد از اعتراض به تعویض، ترک ورزشگاه و پرتاب بازوبند کاپیتانیاش روی زمین، در بازی بعدی برابر سپاهان فیکس شد که از قضا این ضعیفترین نمایش فصل آبیها بود. مجیدی اما نشان داده اهل مدارا و تحمل نیست. او مهدی قائدی را بعد از بازگشت از قرنطینه روی نیمکت نشاند و با شیخ دیاباته هم پس از بازگشت از مرخصی همین معامله را کرد. اوج کار فرهاد اما پافشاری او روی تنبیه محمد دانشگر بود. مجیدی در حالی وارد آوردگاه مهم آسیایی شد که تیمش در پست دفاعی میانی ضعف داشت اما او با وجود همه وساطتها حاضر نشد دانشگر را ببخشد. با این برخورد طبیعی است که گوشی دست بقیه بازیکنان میآید و آنها حواسشان را بیشتر از قبل جمع میکنند.