به گزارش آوای استقلال، قصه ما و استقلال اما شنیدنی است و آنقدر حرف برای گفتن هست که اگر این سینه پردرد شکافته شود یک بُغض سنگین از جنس آتش و دود قد علم میکند و مرثیه ای میسراید که از ابتدا تا انتهایش را میشود قاب گرفت و بالای صندلی ریاست مدیرانی کوبید که از نام بزرگ استقلال برای خودشان پُلی ساختند تا در این برهوت گمنامی اسمشان سر زبان مردم باشد و از کنار نام بزرگ استقلال ارتزاق کنند.
اما در این میان مردم بزرگترین بازنده قصه بوده و هستند و خواهند بود. مردمی که نه با استقلال قرارداد دارند و نه درآمدی عاید آنها میشود. ارتباط این جماعت عاشق با استقلال کاملا یک ارتباط دلی و معنوی و یکطرفه است و تنها چیزی که این طیف عاشق را خوشحال میکند موفقیت و قهرمانی تیم محبوبشان است.
اما متأسفانه این روزها حال استقلال اصلا خوب نیست و این حال ناخوش ناخودآگاه زندگی هواداران را تحت الشعاع خود قرار داده و بسیاری را دچار مشکلات حاد عصبی و روحی و روانی کرده است که آثار ملموس آن را میشود در واکنش های تند و خشم غیر قابل مهار آنها در فضای ورزشگاه به وضوح دید. این عاشقان وفادار همواره در طول تاریخ بار سنگین غصه ها را به دوش کشیده اند اما منفعتش را آدمهایی به جیب زده اند که خودشان همیشه در بطن شکستها مقصر بوده اند.
و حالا هم دوباره همان آش و همان کاسه است.
یک تیم بر اثر سهل انگاری و بی تفاوتی و کم کاری فضاحت به بار آورده و بار سنگین تحقیرش را ما و هواداران باید به دوش بکشیم و آنهایی که مقصر اصلی شکست بوده اند تا ریال آخر قرارداد میلیاردی خودشان را به جیب میزنند و به ریش همه ما میخندند و اگر باشگاه به تعهدات مالی خود عمل نکند شکایت از استقلال را تا دادگاه بین المللی فیفا هم میبرند و ریالی از مطالبات خود را نمیبخشند!
مجموع رقم قرارداد بازیکنان به اضافه آپشن و پاداش و هزار کوفت و زهر مار که از کنار استقلال به جیب میزنند را اگر جمع بزنیم شاید در یک فصل عددی بیشتر از پانصد میلیارد تومان حاصل شود و این در حالی است که اغلب هواداران استقلال از اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه هستند که حتی برای خرید بلیط مسابقات هم تحت فشارند و به سختی خود را به استادیوم میرسانند و گاه با جیب خالی چنان بازیکنان را تشویق میکنند که اگر کسی با فوتبال غریبه باشد تصور میکند آن جماعتی که حنجره خود را روی سکوها پاره میکنند لابد در مسائل مالی ذینفع هستند و برای کسب درآمد بیشتر اینچنین فریاد میزنند اما نکته پردرد ماجرا آنجاست که طیف عاشقان استقلال بدون هیچ منفعتی همیشه در رکاب تیم محبوبشان جنگیده اند و همیشه هم با تشویق های خود برخی بازیکنانی را که هرگز لایق بزرگ شدن نبوده اند به عرش رسانده اند.
مثل آن بازیکنی که وقتی از سایپا به استقلال آمد حتی طرز صحیح لباس پوشیدن و حرف زدن هم بلد نبود و حالا کارش به جایی رسیده که مقابل هواداران استقلال مشت گره میکند و خط و نشان میکشد!
اینها همه دردهای ما نیست و اگر قرار باشد سفره دل باز کنیم باید به حال هواداران استقلال خون گریست که در این سالها هرگز رنگ آرامش ندیده اند و نتیجه آن همه تشویق و فریاد در سرما و گرما این است که حالا باید از هر نخاله ای کنایه و حرف بی ربط بشنویم و سکوت کنیم.
اما این نیز بگذرد….
تقدیم به عاشقانی که غرورشان لگدمال شد
پرچم آبی را مردم برافراشته نگه داشتنه اند
شکست پدیده تلخی است که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد.
یک آدم بازنده وقتی که در یک فرایند وارونه از عرش به فرش میرسد به چیزی جز غرور لگدمال شده اش فکر نمیکند و شاید تنها اتفاقی که یک بازنده مغرور و زمین خورده را بتواند از جا بلند کند امید به آینده و جبران مافات باشد.
لینک کوتاه : https://avayesteghlal.ir/?p=43876
- ارسال توسط : پایگاه خبری آوای استقلال
- بدون دیدگاه