این در حالی است که باشگاه استقلال خوزستان در واکنش به برخی اظهارات مبنی بر «عدم ارائه مستندات» از سوی آنها، اقدام به انتشار سه برگ از تفاهمنامه رسمی، قرارداد، و اسناد مالی کرده است؛ اسنادی که بهوضوح امضاهای مدیران هر دو باشگاه را در بر دارد و نشان میدهد که نهتنها توافق اولیه وجود داشته، بلکه زمان و نحوه پرداخت، درصد انتقال بعدی، و مفاد دقیق همکاری نیز مشخص شده است.
نکته مهمتر اینکه برخلاف ادعای برخی منابع نزدیک به باشگاه پرسپولیس مبنی بر «ابهام در روند انتقال» یا «نبود قرارداد رسمی»، مستندات استقلال خوزستان دقیقاً خلاف این را نشان میدهند. در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ (معادل با ۹ می ۲۰۲۵)، قرارداد دو ساله بیفوما توسط باشگاه استقلال خوزستان تنظیم و نسخه آن از طریق سامانه اتوماسیون به پرسپولیس ارائه شده است. سه روز بعد، یعنی در ۲۳ اردیبهشت، قرارداد رسمی انتقال میان دو باشگاه با حضور و امضای مدیرعامل، رئیس هیئتمدیره و اعضای هیئتمدیره طرفین به امضا رسیده و مهر شده است.
بخش مهم دیگر ماجرا، شفافیت بالای قرارداد در بندهای مالی و حقوقی آن است. بهعنوان مثال، در سند دوم مشخصاً ذکر شده که باشگاه پرسپولیس باید مبلغ انتقال را در مدت معین به حساب مشخصی از طریق بانک ملی واریز نماید، و در صورت عدم انجام این کار، قرارداد فاقد اعتبار خواهد بود. همچنین، در صورت انتقال احتمالی بیفوما به باشگاه خارجی، ۲۰ درصد از مبلغ فروش به استقلال خوزستان تعلق میگیرد؛ بندی کاملاً استاندارد در قراردادهای بینباشگاهی که بهنوعی «حق رشد» باشگاه اولیه محسوب میشود.
با توجه به این مستندات، دو فرض اساسی پیش روی ماست: یا باشگاه پرسپولیس بدون تکمیل پرداخت، روند انتقال را نیمهکاره رها کرده و اکنون قصد بازنگری یا فسخ یکطرفه دارد، یا اینکه آنها به دنبال انکار توافقی هستند که اسناد رسمیاش اکنون علنی شده است. در هر دو حالت، واقعیت این است که استقلال خوزستان بهدرستی و در چهارچوب قوانین عمل کرده و مسئولیتی در عدم تکمیل فرایند نهایی قرارداد ندارد.
نکته قابلتأمل دیگر، حضور امضای تمام اعضای هیئتمدیره پرسپولیس در اسناد است؛ به این معنا که اگر حتی مشکلی در انتقال یا پرداخت نهایی رخ داده باشد، مسئولیت آن متوجه مدیریت وقت پرسپولیس است، نه باشگاه فروشنده.
از منظر حقوقی، این پرونده میتواند تبدیل به یک نمونه مهم در رعایت شفافیت در نقلوانتقالات فوتبال ایران شود. انتشار چنین اسنادی، اگرچه ممکن است وجهه برخی مدیران را زیر سؤال ببرد، اما به فوتبال حرفهای ایران کمک میکند تا از فاز شایعه و اتهام، زرنگبازی و… خارج شده و به سمت مستندات و قراردادهای حقوقی برود.
در پایان، آنچه امروز روشن است، نقش کلیدی سند و شفافیت در جلوگیری از بحرانهای مدیریتی است. باشگاه استقلال خوزستان با انتشار بهموقع این اسناد نهتنها از خود دفاع کرده، بلکه سطح جدیدی از شفافسازی را در فوتبال ایران به نمایش گذاشته است؛ کاری که شاید سالها جای خالیاش حس میشد.
با این حال، آنچه در ماجرای بیفوما بیش از همه تأسفبرانگیز است، موضعگیری غیرحرفهای باشگاه پرسپولیس پس از نهایی شدن قرارداد است. در شرایطی که مستندات امضا شده، ارائه شماره حساب برای پرداخت، و توافقنامه کتبی با استقلال خوزستان در دست است، انکار اصل ماجرا و تلاش برای تطهیر رسانهای، نهتنها کمکی به اعتبار باشگاه نمیکند، بلکه پرسشی جدی درباره اخلاق حرفهای در سطوح مدیریتی این باشگاه مطرح میکند. باشگاهی که متأسفانه به این رویکرد عادت کرده است.
پرسپولیس، باشگاهی که خود را “برند آسیایی” میداند، نمیتواند در مواجهه با تعهدات رسمی، بهگونهای رفتار کند که گویا هیچ توافقی در کار نبوده و طرف مقابل را به انکار و حاشا متهم کند. در دنیای حرفهای، این رفتار زشت کوچه و بازاری هیچ جایگاهی ندارد و چنین تیمهایی با چنین رفتار غیرورزشی و غیراخلاقی به انزوا کشیده میشوند! پرسپولیس باید بداند اعتبار نه با تعداد جامهای داخلی پکیجی و حمایتی، بلکه با میزان پایبندی به تعهدات سنجیده میشود—و در این آزمون، پرسپولیس نمره قبولی نمیگیرد.