مدیرانی که فصل نقلوانتقالات را تمامقد به نفع رقیب واگذار کردند، همانهایی که حسین حسینی—بهترین گلر فوتبال ایران در سالهای اخیر و تنها بازمانده از نسل وفاداری و ایستادگی در استقلال—را با رفتاری تحقیرآمیز کنار گذاشتند، چگونه میتوانند به فکر بازگرداندن وریا به نیت خیر باشند؟ از یاد نبردهایم که همین هیئتمدیره، در اوج بحران، با بازیکنی چون عیسی آلکثیر قرارداد بستند؛ کسی که نهتنها سابقه فنیاش محل بحث است، بلکه بارها با گفتار و رفتار توهینآمیز، حرمت استقلال و هوادارانش را شکست.
در چنین فضایی، پیشنهاد حضور وریا در کادر فنی بیش از آنکه حامل احترام به کاپیتان اسبق باشد، بوی یک توطئه و نشان از یک دام بزرگ دارد؛ دامی برای سوزاندن چهرهای که همچنان نزد میلیونها هوادار، نماد غیرت و آزادگی است. این بازی از پیش طراحیشده به دنبال آن است که با کشاندن وریا به یک تیم بیستاره و بینقشه، در فصلی که از حالا میتوان پیشبینی کرد نتایج ناامیدکنندهای در راه است، او را در معرض مستقیم خشم هواداران قرار دهد؛ تا جایی که در ورزشگاه آزادی، همانهایی که روزی با نام وریا اشک شوق میریختند، امروز فریب فضاسازی رسانهای را بخورند و شعار «حیا کن، رها کن» را خطاب به او سر دهند.
فراموش نکنیم که همین روش برای بازیکنان دیگر نیز اجرا شد. روزبه چشمی ماهها از مذاکرات کنار گذاشته شد تا افکار عمومی علیه او تحریک شود. در ماجرای حسینی نیز، سناریویی مشابه رقم خورد: روایتسازیهای یکطرفه و القای این تصویر که او صرفاً بهدلیل مسائل مالی نخواسته در استقلال بماند—روایتی که نهتنها غیرواقعی بود، بلکه آشکارا برای تخریب چهرهای وفادار طراحی شده بود.
وریا باید هوشیار باشد. باید بداند که بازگشت به استقلال، بدون ضمانت شرایط فنی و ساختار حرفهای، بدون نقشه روشن برای موفقیت، و بدون اطمینان از ثبات مدیریتی، چیزی جز سوزاندن سرمایه محبوبیت او نخواهد بود. دشمنان استقلال امروز با لبخند وارد میشوند، در پوست دلسوز پنهان میشوند و با پنبه سر میبرند. هدف آنها، تضعیف مشروعیت وریا و خدشه به تصویر مردمی اوست؛ درست همانطور که با بقیه کردند.
اگر واقعاً دغدغه مدیریت باشگاه، استقلال و افتخار آن است، باید قبل از هر چیزی ساختار تیمی را اصلاح کنند، برنامه روشن برای فصل آینده ارائه دهند، خریدهای اصولی انجام دهند و از دخالتهای سمی در امور فنی و رسانهای پرهیز کنند. تنها در چنین فضایی، حضور چهرهای چون وریا میتواند مؤثر و مفید باشد؛ وگرنه او نیز قربانی بعدی پروژهای است که هدف نهاییاش، نابودی استقلال از درون است.