به گزارش آوای استقلال،ماجرای فساد در فوتبال اتفاق جدیدی نیست، این پدیده شوم در تمام دنیا رخ میدهد تا حدی که جنجالهای بزرگی به واسطه آن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به راه میافتد، اما وقوع چنین اتفاقاتی در فوتبال ایران بیانگر این حقیقت محض است که علی رغم شعارهای فراوان مدیران فوتبال ایران مبنی بر ضرورت فرهنگسازی هیچ اقدامی در این خصوص شکل نمیگیرد و همه چیز تحت تاثیر موفقیت و نتیجهگیری یک باشگاه قرار دارد.
ماجرای بیاخلاقی یکی از ملیپوشان فوتبال نه تنها یک رسوایی اخلاقی برای فوتبال ایران است بلکه یک هشدار جدی به مدیران فوتبال است که اگر روال کنونی را ادامه داده و با ریخت و پاشهای بیرویه به فعالیت کنونی خود ادامه دهند در آیندهای نه چندان دور وقوع فاجعههایی به مراتب بدتر قابل پیشبینی است!
طبیعتاً با ریخت و پاش بودجه عمومی کشور برای کسب موفقیت و عقد قراردادهای نجومی، چنین اتفاقاتی رخ خواهد داد، چون به یکباره جوانی که هیچ آموزشی از اصول حرفهای ندیده با حجم انبوهی از پول مواجه میشود و عدهای برای شریک شدن در این درآمد هزاران روش غیرمرسوم و نامعتارف را انتخاب میکنند تا به نوعی به ثروت بادآورده آن بازیکن دسترسی پیدا کنند.
فاجعه آمیزتر اینکه گفته میشود برخی از این رفتارها کاملاً سازماندهی شده از سوی طیف واسطه و دلال در فوتبال ایران شکل میگیرد، به گونهای که فرد مذکور به نوعی اسیر خواستههای مالی آنها شود و بر اساس میل و رغبت آنها اقدام به انتخاب تیم یا باشگاه بعدی خود کند، البته که در این فقره بازیکن میتواند نقش بسیار زیادی ایفا کند، اما از آنجا که آنها به دور از خانواده و در محیطی مجزا مشغول به زندگی هستند در معرض هرگونه آسیبی قرار دارند تا قربانی یک اتفاق تلخ شوند.
اما مقصر اصلی این سناریو قطعاً تنها بازیکنان نیستند، مقصر اصلی مدیرانی هستند که با بازیکن سالاری و تفکرات کاملاً اشتباه خود، بازیکنان آمارتور را چنان یک شبه به ستارههای دست نیافتنی تبدیل میکنند که او به لبه پرتگاه برود. وقتی بازیکنی به یکباره از یک شهرستان کوچک وارد فضای پرهیاهوی پایتخت میشود و در شمال شهر با خودرو لاکچری رفت و آمد میکند طبیعتاً باید در معرض چنین اتفاقاتی قرار گیرد!
وقتی نظارتی وجود ندارد، وقتی مدیریت، کادرفنی و سرپرست نمیدانند بازیکن طرف قرارداد آنها چه زمانی استراحت میکند، چه تغذیهای دارد و با چه کسانی معاشرت میکند، طبیعی است چنین رسواییهایی بزرگی در فوتبال ایران رخ دهد، در حالی که اگر هر یک از مدیران، مربیان و سرپرستان به درستی وظایف خود را انجام میدادند شاید چنین فاجعهای رخ نمیداد.
در اینکه اکثریت قریب به اتفاق بازیکنان فوتبال هنوز اصول زندگی حرفهای را نیاموختهاند و با آن آشنایی ندارند، تردیدی نیست، اما مقصر بازهم آنها نیستند. آنها از فضای خانواده دور شدند و این وظیفه اصلی باشگاه است که بازیکن تحت قرارداد خود را به درستی کنترل کند، اما وقتی مدیران و مربیان ما خود گرفتار حاشیه شدهاند و به فکر رفتارهای پوپولیستی هستند دیگر نمیتوان به آینده خوشبین بود بلکه هر روز باید با این کابوس دست و پنجه نرم کنیم که تصاویر رفتارهای نامعتارف بازیکنان در این سطح منتشر نشود.
با این روند هیچ امیدی به این فوتبال اخلاق گریز وجود ندارد، هرچند که مدیران آن تصور میکنند با چاپ یک بنر و گرفتن آن در برابر لنز دوربینها در ابتدای هر بازی خود در لیگ برتر میتوانند ادعا کنند کارهای فرهنگی تاثیرگذاری انجام دادیم! در حالی که چنین رسواییهایی نشان میدهد هیچ قدمی در جهت اصلاح فرهنگ حرفهای بر نداشتهایم.