من یک زنم، تابوشکنی که از سنتهای غلط جامعه پیروی نکردم. از فریاد زدن هنگام گلزنی تیم محبوبم نترسیدم، به استادیوم میرفتم، روزنامههای ورزشی میخریدم، از تصاویر منتشرشده بازیکنان در روزنامهها و خرید عکسهای آنها چندین آلبوم ورزشی درست کرده بودم. خبرنگار شدم، هفتهای یکی دو بار سر تمرین تیم محبوبم میرفتم تا برای روزنامه استقلال جوان، که یکی از پرفروشترین روزنامههای ورزشی آن سالها بود، گزارش تمرینهای ناب و به سبک خودم که طرفداران بسیاری داشت، بنویسم.
من یک زنم که هرگز اسیر مرزبندیهای جنسیتی نشدم. به خاطر زن بودن، خودم را محدود نکردم و درگیر سنتهای جاهلانه نشدم، اما رعایت یک سری قوانین نانوشته را برای حفظ اصالت خانوادگیام جزو وظایف خودم میدانستم.
من هرگز و تحت هیچ شرایطی، برای اینکه برچسب دِمُده و اُمل و عقبافتاده نخورم، همرنگ جماعت سست و سردرگمی که مدام در مسیر باد حرکت میکنند و خودشان را هر بار به یک چیز تازه آلوده میکنند، نشدم.
نه پای قلیان نشستم، نه قرص بازی کردم، نه تا نصفشب تاب خوردن در خیابان را تجربه کردم. هرگز از الفاظ زشت استفاده نکردم تا دختر باحال و خفنی به نظر برسم، هرگز حرمتها را نشکستم. نهتنها من، که بسیاری از همنسلهای من، اصالت را به خوشیهای سخیف ترجیح میدادند و همچنان نیز میدهند.
من مخالف “دختر با صدای بلند نمیخندد” بودم و هستم. مخالف “استادیوم جای دخترها نیست” بودم. مخالف مرزبندی جنسیتی بودم، مخالف حرفهای بیارزش و جاهلانه مثل “تو دختری و دختر این کارها را نمیکند” و “چون تو دختری فرق دارد” بودم. اما برخی چیزها دخترانگیها و زنانگیهای ما است، اصالت جنسیت ماست.
نمیشود حس، لطف و مهربانی را از ذات مادری جدا کرد. نمیشود حیا، ملاحت، طنازی و لطافت را از ذات جنسیتمان جدا کرد. نمیشود چون دنبال برابری هستیم، بدترین نوع مردان را الگوی رفتاری قرار دهیم. ما زنیم، دختریم. برای گرفتن حقوق اجتماعی برابر با مردان، نیازی نیست شبیه آنها شویم، آن هم شبیه بدترینِ آنها!
برابری جنسیتی یعنی ما زن باشیم و حقوق برابری با مردان جامعه داشته باشیم. این میسر نمیشود مگر با نشان دادن توانمندیها، اصالت، شخصیت و قدرت خودمان، نه با کلاه گذاشتن، لاتی صحبت کردن، فحاشی، بددهنی و رفتارهای اوباشگونه!
کم نیستند مردانی که در هر شرایطی، با ادب و شعور بالای خود، اصالت خانوادگیشان را به نمایش میگذارند و مردان امن جامعه هستند. چرا اگر قرار بر الگو گرفتن است، از آقایانی که در استادیومها هم تربیت خانوادگیشان را حفظ میکنند، یاد نگیریم؟ چرا آنها برای تخلیه هیجان و نشان دادن عصبانیت، به فحاشی، زد و خورد و رفتار چالهمیدانی متوسل نمیشوند؟
چرا به جای تقلید از جنس مخالف، تلاش نمیکنیم بهترین ورژن خودمان را نشان دهیم و ثابت کنیم از چه خانواده محترم و اصیلی هستیم؟
دخترانی که در استادیوم، زشتترین کلمات را فریاد میزنند، آیا میدانند وقتی کلیپهای فحاشیشان وایرال میشود، اولین چیزی که به ذهن بیننده میرسد این است که:
“اینها خانواده ندارند؟”
مگر میشود دختری در دامان مادر و در آغوش امن پدر، بر سر سفره پدر و مادر بزرگ شده باشد و اینقدر بیادب، بددهن، بیحیا، افسارگسیخته، بیشخصیت و بیآبرو باشد؟
مگر میشود دختری که در یک خانواده اصیل و با حمایت پدر و مادر رشد کرده، آنقدر بیشرم و بیحیا، آنقدر بیتربیت و آنقدر لجن باشد که لجنپراکنی کند؟
با دیدن ویدئوهای مختلف دختران پرسپولیسی در بازیهای اخیر، فارغ از رنگها، باید بگویم:
آن عده فحاش که معلوم نیست در چه بستری بزرگ شدهاند که تا این اندازه بیآبرو و بیحیا هستند، باید شناسایی و بهطور مادامالعمر از حضور در هر مکان ورزشی محروم شوند.
ایکاش سازمان لیگ، که درآمدش با شرکت نفت برابری میکند، قدری از این پولها را خرج فرهنگسازی کند.
کاش صندلیها شمارهدار شود.
کاش هر کسی تنها با ارائه بلیطی که با نام خودش است و با کارت معتبر شناسایی، وارد استادیوم شود تا دیگر شاهد چنین صحنههای شرمآور و مایه ننگ جامعه نباشیم.
شرمنده که من هم یک زن هستم!
دختران پرسپولیسی آبرویی برای “زن” و “خانواده” نگذاشتند!
من یک زنم، یک زن آزاده ایرانی، از تابوشکنان نسل خودم، از اولین نفراتی که در حوزه ورزش و فوتبال خبرنگار شد. زمانی که من به عنوان خبرنگار کارم را آغاز کردم، تنها دو دختر دیگر در رسانهها فوتبال مینوشتند. اکنون، هر سه نفر ما همچنان به عشق فوتبال در رسانه ماندهایم، اگرچه کمرمق و بیسروصدا و بدون جنجال!
لینک کوتاه : https://avayesteghlal.ir/?p=45795
- ارسال توسط : پایگاه خبری آوای استقلال
- بدون دیدگاه