ما فرهاد را دوست داشته باشیم یا نه،موافق انتخاب سردار آجورلو باشیم یا نه، از اعضای هیئت مدیره خوشمان بیاید یا نه…به خاطر عشق به استقلال که کنار تمام علایقمان به اشخاص، دلمان برایش می تپد و بالاتر از هر نامی برایمان طنازی می کند،از آرامشی که این روزها در تیم جاری ست،لذت می بریم.
از رفاقت و یا صلحی که بین کادر فنی و مدیریت وجود دارد دلمان آرام می گیرد و به روزهای پیش رو امیدوار تر می شویم.با خیالی آسوده تر چشم به راه آغاز لیگ می مانیم و دل به روزهای خوب پیش رو خوش می کنیم.
بیشتر به حرفهایی که در گذشته و در نقد از سلطانی فر می زدیم ایمان می آوریم و قطعا همه اهالی ورزش بیشتر حرفهایمان را می فهمند و می پذیرند که تمام قهرمانی هایی که از ما گرفتند با همکاری مدیران بی کفایتی بود که برای باشگاه مان با همین هدف؛تخریب استقلال و دور ماندنمان از موفقیت،منصوب می شدند.
آنها که مدام با نیشخند می گفتند مگر وزیر گل می زند حالا دیگر نمی توانند در جمع عاقلان و انسانهای دارای منطق و شعور، هوچیگری کنند و نقش مدیریت مقتدر را منکر شوند!
شاید در پرسپولیس هم بیش از آنکه کسی مدیر باشد ، رفیق وزیر بود و بیش از اینکه مدیریت بداند بله قربان گو بود اما همین که وزیر ورزش و دولت روحانی بدون واهمه از پاسخگویی به مردم،بدون ترس از مجلس و مقامات هر آنچه می خواستند برای این تیم انجام می دادند، خلا مدیرعاملان کار بلد را پر می کردند .
برای باشگاه ما اما ، مدیران بی کفایت به اضافه وزارت بدخواه و دولت حامی وزارت،روزهای سختی را رقم زد.
حاصل آن حمایت مطلق برای پرسپولیس ،جام های اهدایی ناحق و کثیفی بود که در تاریخ ثبت شد . فساد در این جام ها را با مقایسه نتایج تمام سالهای تاسیس پرسپولیس با نتایجی که در دوره سلطانی فر به دست آمد می توان اثبات کرد البته برای آنها که شرافت دارند و دارای شعور و منطق هستند و نه برای هوچیگران که بویی از شرافت نبرده و از روح ورزش فرسنگ ها فاصله دارند.
با رفتن سلطانی فر اگر چه راهش با علی نژاد ادامه دارد اما با آمدن مدیر و هیئت مدیره ای صاحب قدرت و نفوذ،می توان امیدوار بود علینژاد چندان هم نمی تواند در کاراکتر دشمن بزرگ همچنان ایفای نقش کند او شاید فقط بتواند مانع از افشای پرونده های تخلف، باشد و مانده تا پرونده های تخلفشان را یک به یک از رده خارج کند و اثرشان را محو سازد!
با امید به روزهای خوب پیش رو ، با اتحاد و همدلی بیشتر بین تمام طرفداران استقلال با گرایشات متفاوت به قلعه نوعی یا فرهاد.منصوریان یا استراماچونی…می رویم که پاسخ دندان شکنی به آنهایی بدهیم که میپرسیدند ؛ وزیر گل میزند؟
وزیر با انتخاب مدیران به شدت کار خراب کن، بد جوری استخوان لای زخم بود و چوب لای چرخ!
مدیران منصوب در استقلال با عدم پرداخت قرارداد ها، با بی تفاوتی نسبت به کیفیت زمین تمرین و محل تمرین تیم، با عدم پرداخت مطالبات خارجی ها و ایجاد شرایط برای فسخ قراردادشان …تمرکز کادر فنی را بر هم می زند و از آن سو با مدیریت داوری ها جام ها را به نشانی تیم محبوبشان می فرستادند.
به نظر می رسد دوران سیاه آن سالها به پایان رسیده .لبخند های کادر فنی هنگام حضور مدیرعامل گویای رفاقت و ارامشی است که حاکم شده…
