به عابدزاده گفتم جهت پنالتی‌ام را تشخیص بده/پرسپولیس ۷ سال استقلال را نبرد

ورمزیار در گفت‌وگو با آوای استقلال حرف‌های جالبی را بر زبان آورد.
می‌خواستم در دقیقه ۱۰ تعویض شوم
اولین باری که در شهرآورد به میدان رفتم را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. حس عجیبی به من دست داده بود. استرس داشتم و شاید باور نکنید از ترس دوست داشتم همان دقیقه اول ۱۰ تعویض شوم. منصور پورحیدری و اصغر حاجیلو مرا صدا زدند و گفتند برو بازی خودت را انجام بده و نگران هیچ چیز نباش، اگر اشتباه نکنم دقیقه ۲۵ بود که توپ به من رسید و توانستم عباس کارگرجم را دریبل کنم. همین اتفاق باعث شد تا از زیر بار فشار روانی خارج شوم.
دربی باز بودم
در تمام شهرآوردهایی که به میدان رفته‌ام سه گل زدم و سه پاس گل‌ داده‌ام که فکر می ‌کنم این یک رکورد برای یک مدافع محسوب می‌شود.استقلال هفت سال توانست رکورد نباختن در شهرآورد را حفظ کند که این اتفاق برای همیشه در اذهان باقی مانده است.
از نوجوانان به بزرگسالان استقلال رسیدم
در من فوتبالی‌ بود و با استقلالی‌ها ارتباط داشت، با مرحوم قلیچ‌خانی دوست بود و با آنها در محافل فوتبالی شرکت می‌کرد، حسن روشن و احمدرضا عابدزاده که اسطوره‌های من بودند در این رفت و آمدها حضور داشتند، بعد به عشق استقلال به نوجوانان این تیم رفتم و تا بزرگسالان پیش آمدم.
به عابدزاده گفتم جهت پنالتی‌ام را تشخیص بده
شهرآورد جنجالی ۷۲ بازی سختی بود، هر دو تیم بهترین‌های فوتبال ایران را در اختیار داشتند، استقلال ۲ بر صفر عقب افتاد، البته هنوز اعتقاد دارم یک گل مشکوک دریافت کردیم که داور نباید گل اعلام می‌کرد.یک پنالتی به سود استقلال اعلام شد ابتدا قرار بود ادموند اختر آن را بزند،ادموند در کورس آقای گلی بود و از من خواست تا پشت توپ بایستد. پنالتی‌زن اول استقلال بودم اما به درخواست او را قبول کردم تا او بتواند تعداد ‌گل‌هایش را افزایش دهد. ادموند خودش را برای زدن پنالتی آماده می‌کرد اما چند ثانیه بعد نزد من آمد و گفت «آقا صادق خودت این پنالتی را بزن، من نمی‌توانم. عابدزاده از او پرسید می‌خواهی تو به من پنالتی بزنی ، «خیلی بچه‌ای و نباید پنالتی بزنی» تو ابتدای فوتبالت است و چطور می‌خواهی پنالتی بزنی»؟ من پشت توپ ایستادم و به عابدزاده گفتم اگر جهت توپم را هم تشخیص دهی انگار ضربه پنالتی را مهار کرده‌ای! خدا کمک کرد و با فریب عابدزاده توپ را تبدیل به گل کردم و دقایقی بعد ادموند اختر گل دوم را به ثمر رساند. اگر آن بازی نیمه کاره رها نمی‌شد استقلال گل سوم را هم می‌زد و برنده از زمین خارج می‌شدیم.
من و کرمانی مامور مهار یکدیگر بودیم
قبل از یکی از شهرآوردها مرحوم پورحیدری در رختکن به من گفت تو مامور مهار مرتضی کرمانی مقدم هستی و نباید اجازه بدهی او حرکت کند. به منصورخان گفتم کرمانی مقدم باید من را بگیرد، خدا بیامرز ‌ناراحت شد و گفت شما گوش نمی‌کنید و خلاصه داد و بیداد به راه انداخت، چشم گفتم و به زمین رفتم و کار خودم را کردم. بعد از بازی کرمانی مقدم را دیدم و وقتی ماجرا را برایش تعریف کردم او گفت علی پروین نیز از من خواسته بود تو را مهار کنم.
برای استقلال همه زندگی‌ام را گذاشتم
من برای استقلال همه زندگی‌ام را گذاشتم و همیشه سعی می‌کردم بهترین عملکرد را داشته باشم و هواداران نیز این چیزها را می‌دیدند و درک می‌کردند، آنها می‌دانستند من از چه تیم‌هایی پیشنهادهای مالی سنگین داشتم اما به عشق استقلال ماندم و به همه آنها پاسخ منفی دادم تا پیراهن استقلال را بپوشم و لقب صادق با تعصب را از هواداران گرفتم.