بازیکنان پرسپولیس و سپاهان بعد از بازی در اصفهان باز هم از خجالت هم در آمدند. همان داستان همیشگی. حمله و یورش به سمت یکدیگر، فحاشی، میانجیگری، مشت و لگد پرتاب کردن و در آخر «تقصیر اونا بود اول شروع کردن!»
من آنقدر فوتبال بازی کردهام، شهر به شهر برای مسابقه دادن رفتهام، کلکل و کری، فحش دادن بازیکن حریف، ناسزای تماشاگر و … شنیدهام که گرفتار سانتیمانتالیسم نشوم و فکر نکنم بازیکنان فوتبال باید برای هم کادو ببرند، هی همدیگر را بغل کنند، بعد از گلزنی از هم معذرت بخواهند که دل حریف را شکستهاند و … رقابت و هیجان را میفهمم و درک میکنم آدم در سن ۲۰ تا ۳۰ سالگی بیشتر اوقات اول یک کاری را انجام میدهد بعد به آن فکر!
ولی بیایید فرض کنیم که در دعوای دیروز بازیکنان موفق میشدند بینی و دندانهای هم را بشکنند. یعنی به جای این مشت و لگدهای دور، دستشان به هم میرسید و همدیگر را زیر مشت و لگد میگرفتند؟ نتیجه؟ احتمالاً چندماه محرومیت، جریمه نقدی باشگاه، اعصاب خرد هواداران از نداشتن بازیکن در ترکیب، کسر امتیاز و … بیشتر از این چه دستاوردی داشت؟ چند شعر و شعار برای کری خواندن روی سکوها؟ دیگر چه؟ واقعاً بازیکنان حرفهای که مدام دم از فوتبال حرفهای میزنند و انتظار دریافت حقوق حرفهای دارند و از بقیه میخواهند با آنها حرفهای برخورد کنند خودشان تا چه اندازه حرفهای عمل میکنند؟
این غیور مردان که لابد میگویند در راه دفاع از حیثیت باشگاه به طرف هم حمله کردهاند قبل از این قهرمانبازیها بد نبود نگاهی به سیدجلال میانداختند که خودش سالها برای سپاهان جنگید، به شجاع خلیلزاده، محسن بنگر، ادموند بزیک، حمید مطهری، مهرداد میناوند، محمدرضا خلعتبری، جواد کاظمیان، ابراهیم توره، الونگ الونگ، رحمان احمدی، عادل کلاهکج و … که برای هر دو باشگاه بازی کردند تا شاید یادشان بیاید که این مشت و لگد پرانیها جز شرمندگی هیچ دستاوردی ندارد.
اصلاً اینها به کنار. کمی سرشان را میچرخاندند و به سروش رفیعی نگاه میکردند. بازیکنی که همین دو سال قبل در دیدار پرسپولیس- سپاهان با استنلی کیروش دست به یقه شد، کتککاری کرد و حالا کنار استنلی برای موفقیت سپاهان میجنگد!
بد نبود نگاهی به سعید آقایی میانداختند که همین یکی دوسال قبل وقتی عضو سپاهان بود با کبوتر قرمز در دستانش برای پرسپولیسیها کری میخواند و حالا پرسپولیسی شش آتشه شده!
حرف ساده است. فایده این کارها چیست؟ جز ایجاد نفرت میان هواداران دو باشگاه، جز دردسر و حاشیه، جز تیره کردن فضای فحاشی و توهین. شما که چند وقت دیگر ممکن است به تیم حریف بروید و سنگ آنجا را به سینه بزنید این رفتارهایتان چه معنی دارد؟
اگر مشت زدن و فحاشی هدف باشگاه است، همان اول سال چند رپر بددهان استخدام کنید تا جوری با سرعت فحش بدهند که حریف اصلاً نتواند یک کلمه بگوید، یا چند بوکسور بگیرند تا با ضربههای سریع بازیکن رقیب را در تونل یا حتی وسط زمین ناک دان و ناک اوت کند و هواداران بر طبل شادانه بکوبند!
فایده این کارها واقعاً چیست؟ کی قرار است دست از این کودکیها بکشید آقایان سوپرحرفهای و باتجربه
و غیور؟!