به گزارش آوای استقلال، شکست آبیهای پایتخت برابر الهلال عربستان شوک بزرگ دیگری به هواداران دلسوز استقلال وارد کرد تا رؤیای موفقیت در آسیا برای آنها با کسب این نتیجه نقش بر آب شود.
در این شکست و ناکامی همه عوامل حاضر در باشگاه استقلال به نوعی سهیم هستند و نمیتوان هیچکس را از دایره مقصران این ناکامی خارج کرد،اما نکته قابلتوجه و مهم این است که هیچیک از مقصران خلق این تراژدی تلخ حاضر به عذرخواهی از جمعیت میلیونی هوادار استقلال نیستند درحالیکه این افراد بارها در اظهار نظرات خود عنوان کردند مالکان اصلی باشگاه استقلال هواداران این مجموعه هستند اما حالا برای درامان ماندن از آسیبهای احتمالی خود را در پستوهای تنگ و تاریک خود پنهان کردند تا شاید درامان بمانند.
امروز بهراحتی میتوان خشم و عصبانیت را در چهره هواداران آبیپوشان رؤیت کرد اتفاقی که اگر حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان دولت سیزدهم فکری به حال آن نکند قطعا دامنگیر او نیز خواهد شد تا خاطرات مسعود سلطانیفر برای آقای دونده دوباره تکرار شود.
ارکان مدیریتی و فنی استقلال حتی بابت این ناکامی حاضر به عذرخواهی از هواداران عصبانی استقلال نیز نشدند چه رسد به آنکه اقدام به استعفا و کنارهگیری از مسئولیت خود کنند.
اگر چنین اتفاقی در هر یک از کشورهای صاحب سبک فوتبال و حتی کشورهای توسعهنیافته رقم میخورد امروز شاهد پذیرش مسئولیت ناکامی از سوی مدیران و مسئولان و ارکان اجرایی آن مجموعه بودیم اما انگار در استقلال هیچکس به فکر مخاطب نیست و صرفاً حفظ موقعیت و جایگاه در این مجموعه حرف اول را میزند آنهم به هر قیمتی و تحت هر شرایطی حتی اگر تمام جمعیت هوادار باشگاه با حضور آنها مخالف باشند.
حالا اما مطالبه هواداران میلیونی استقلال از رئیس دستگاه ورزش در مقطع کنونی این است که صدای اعتراض آنها را بهخوبی بشنود و اجازه فعالیت به مدیران ناکام و بیکفایت در این مجموعه ورزشی را ندهد مماشات و مصالحه با مدیران فعلی به واسطه لابیهای پشتپرده مطمئنا عواقب تلخی را برای او وزیر ورزش و جوانان بهدنبال خواهد داشت از طرفی حضور احتمالی مدیران شکستخورده سابق این باشگاه نیز مورد پذیرش افکار عمومی و هواداران میلیونی استقلال نیست ازاینرو باید دید سجادی بهعنوان متولی دستگاه ورزش چه تصمیمی برای آینده و سرنوشت استقلال اخذ خواهد کرد.
ایکاش مدیران باشگاه استقلال و مسئولان این باشگاه که از دیشب تا به امروز روزه سکوت اختیار کردهاند بدون هیچ توضیح و رفتار اضافهای زیر برگه استعفای خود را امضا میکردند تا شاید به این شکل دوران تلخ و سیاه هم مدیریتی خود را به پایان برسانند اما علاقه شدید به حفظ کرسی و شهوت قدرت باعث شده هیچ مدیری به سمت کاغذ و قلم نرود تا همچنان در راس آن مجموعه روی صندلی خود باقی بماند،بههمین واسطه باید گفت این مدیران شایسته هیچگونه احترامی نیستند و باید با لفظ اخراج آنها را بهاجبار به سمت در خروجی راهنمایی کرد!