به گزارش خبرنگار استقلال، یک چایی داغ با خرت خرت قند(ی که حالا از سکه افتاده و جایش را به انواع شکلات ها و بیسکوئیت ها داده) زیر دندان لذت سرمستانه ای داشت که گرم شوند و بیفتند به جان فرش های بزرگ و کوچک قرمز و همسایه ها از شستن فرش هایشان برای پهن کردن و خشک شدنش ریسه بروند از خنده…
آن سالها عید جذابیت دیگری داشت، شیرینی و لذتی عجیب که حتی خاطره اش کاممان را شیرین می کند هنوز بعد از سالها…
در آن سبک زندگی و شوق زیستن، فوتبال یکی از بزرگترین دلخوشی ها و تفریحات بود که البته برای خیلی ها دیگر فقط تفریح نبود زندگی بود و جان، عشق بود و هستی!
فرا رسیدن دربی پایتخت هم مثل رسیدن عید باستانی نوروز برای عاشقان فوتبال پر از تکاپو بود پر از جنبش و اشتیاق، پر از سر زندگی و هیجان!
هر چه برف آب شد خوشی ما هم گویا کوچکتر شد.
هوا گرم تر شد اما زندگی ها نه!
تلاش برای زندگی، بیشتر شد اما هیجان و لذت ها کمتر و کمتر…
فوتبال ولی همیشه جذابیت خودش را داشت. همیشه دلخوشی مردم بود، همیشه بازار کری هوادارانش داغ بود..
شاید آن شور حال را نداشت اما داغی اش پوست را برنزه میکرد!!
کسی می داند چرا در سالی که پاییزش برف بارید هم، شوق زندگی جاری نشد و دربی پایتخت کمترین هیجانی ایجاد نکرد؟
دربی که حتی حساس تر و مهم تر از جام جهانی بود چطور آنقدر بی اهمیت شده که بدون تماشاگر بودنش هم صدای اعتراضی را بلند نکرد؟
در این هوای آلوده تهران که نفس کشیدن در خانه های غبار گرفته هم زجر آور است دربی قرار است با بی توجهی مطلق عاشقان سینه چاکش و بدون حضور آنها برگزار شود!
یک قتل عام دسته جمعی را شاهد خواهیم بود قتل فوتبال و همه زیبایی هایش، آزادی بدون تماشاگر، دربی بدون کری خوانی، هوایی آلوده و فوتبالی بی رمق و ریه هایی که پر از سرب می شود!
اختصاصی آوای استقلال
آلوده بدون تماشاگر!
شور و شوق دم عید برای همه نسل هایی که زمستان تا کمر در برف تهران بودند، حتی نسل های کمی بعد تر که برف از کمر به زانو و از زانو به کوپه های جمع شده کنار خیابان ها رسیده بود، آنقدر جذاب و خواستنی بود که در حیاط یخ زده و آب های یخچالی، فرش های دوازده متری را با پارو می شستند و سرمای سخت را به عشق دور همی با رفقا و اقوام گرم می کردند.
لینک کوتاه : https://avayesteghlal.ir/?p=28636
- نویسنده : معصومه خزایی
- ارسال توسط : پایگاه خبری آوای استقلال
- بدون دیدگاه