یا خواست خدا بود یا خواست یک فروند دلال! قصه این است که روزی روزگاری سیدجلال حسینی را به برانکو پیشنهاد دادند. گفت:خیر. سال بعدش پیشنهاد دادند تحت فشار گفت:باشه خب. و این بهترین مدافع ده سال اخیر فوتبال ایران به مهمترین عامل موفقیت چندساله پرسپولیس تبدیل شد. از استراتژی دفاعی میگویند اما بارها ثابت شده بی جلال این استراتژی لَنگیده!
هرگاه در مقام دفاع از کارنامه منصوریان برآمدم به همین اشاره کردم. سیدجلال ریجکت شده از سوی برانکو که خیلی ها پایان فوتبالش را اعلام کردند در تیم نفت منصوریان احیا شد و هر بازی حضور پررنگ تری پیدا کرد و تا یک قدمی فتح جام با منصوریان پیش رفت.
میگویند در دنیا دو نفر جلال را نخواستند. اول برانکو ، دوم کیروش!
و این نخواستن آنقدر عجیب بود اکثریت هواداران سرخ منتظر بودند که در صورت ناکامی کیروش در روسیه، به قول شب پره شادی ها ، با لنگه ابروهای اخموی جلال شرق شرق بزنند توی گوش کیروش! اما نصیبشان نشد. آنقدر با تیم ملی کیروش حظ بردند که این غلبه حس جلالیت بر ملیت رنگ باخت. البته گروه بزرگی که به سرکردگی چند سایت و روزنامه ، پایگاه موشکی پرتاب کیروش به خارج از اتمسفر ایران را با نظارت یک پروفسور معروف تاسیس کرده بودند بعد از بازی ایران و ژاپن به فیض اکمل رسیدند و حالا هم فاز جدیدی را در دست احداث دارند.
تنها نقطه اشتراک این دو قطبی ، سدجلال بود. برانکو دو فصل جلال را نمیخواست که البته در فصل دوم خواستوندنش. کیروش هم چند سال متمادی جلال را نمی خواست و نخواستوندنش! یعنی جراتش را نداشتند.
پای جلال در همه موفقیتهای سرخ هست و در همه دعواها. در همه بزن بزن ها. در همه فریادهای بر سر داور . در همه مطالباتی که مغز متفکر ستاد لجستیک سرخ از کاپیتان میخواهد که با مصاحبه هایش به آنها برسد. فشار بیاورد. اخم کند. بی دلیل و با دلیل در رویکردی امتیازجویانه از همه طلبکار باشد.
جواد زرینچه، محمد پنجعلی، مهدی مهدوی کیا، حتی رضا حسن زاده با آن هیکل و سیبیل خشن ، یا برادران فنونی زاده با آن جبروت ،کدامیک اینچنین گلدرشت خارج از همه توانمندی های بارز دنبال امتیازگیری بودند؟
بابا، حتی مجتبی محرمی هر از چندگاهی چند مشت و لگد میزد . اما داخل زمین. مرد و مردانه. کار رابه رختکن نمی کشاند. با همسن های خودش کار داشت!
از این اخلاق ها نداشت که زیرزیرکی مثل دقیقه نود آن دربی ، جلال وار روی مدافع استقلال خراب شود و با گل خطا بازی را ۳-۲ کند و آخرش طلبکار باشد که همه دنیا دلیل باخت ما هستند.
تو که اینقدر خوبی و در این سن و سال اینطوری سرپایی چرا خرابش میکنی؟ چرا اینقدر طلبکاری آقا سید؟ از جان داورها چه می خواهی بعد هر سوت؟ بی اغراق بعد هر سوت!
کاپیتانی که خسته نمی شوی، اگر فقط یک دلیل برای تصمیم مشترک برانکو و کیروش در خصوص شما وجود داشته باشد شاید همین مدل رفتار باشد. روی نیمکت کریم را دارید. با آن چهره اخمو که انگار با هیچکس شوخی ندارد هیچ جوان فوتبالیستی مقابلش حس بدی نداشت. فکر نمیکرد در برابر کاپیتانی قرار گرفته که در نهایت مصونیت در برابر قانون گاهی به خود اجازه میدهد یواشکی مشت و لگد و تشر و بدوبیراهی بارت کند.
به خودت بیا مرد!