بعد از پیروزی ۵ – ۲ استقلال مقابل الاهلی در اولین بازی لیگ قهرمانان آسیا، ویدیویی از محمود فکری دست به دست میشود که در آن میپرسد: «اگر من بروم، جانشینم معجزه میکند؟» این روزها پاسخ آن سؤال فکری پیدا شده است، اینکه مربی جانشین معجزه نمیکند اما میتواند تحولی ایجاد کند و تیم را از روندی بیهوده نجات دهد.
محمود فکری، سرمربی سابق استقلال مدتها تلاش کرد تا مقابل انتقادات مقاومت کند و هیچ نقدی را نپذیرد و تمام انتقادات را دشمنی و بدخواهی برای خودش و استقلال بداند اما واقعیت این بود که روش او پذیرفته نشد و فقط انتقادات را بیهوده جلوه داد، از این منظر که انتقاد از روند فنی استقلال را بیفایده کرد و نشان داد که کادرفنی استقلال علاقهای به پذیرفتن هیچ نکتهای را در نقد کار خود ندارند.
محمود فکری به خبرنگاری که در کنفرانس خبری از او سؤالی پرسید، اینطور پاسخ داد: «گوشی شما آرم استقلال دارد و معلوم است استقلالی هستید ولی نباید بازیچه دست این و آن شوید و هر چیزی که میگویند را به کادرفنی انتقال بدهید. قدر کادرفنی خود را بدانید که در حال تلاش است.» همان روز هم مشخص بود فکری یا دچار این باور شده است که همه میخواهند به او آسیب برسانند و یا دچار این باور که باید چنین فضایی را بسازد و با خلق دشمن فرضی، خود را در موقعیت بهتری قرار دهد اما هر کدام از این تصورات به روند مربیگری او آسیب زد. فکری پیشتر نیز گفته بود: «متأسفانه ما هر کاری کنیم یک عده از دوستان هستند که ایراد میگیرند. تیم در صدر جدول هم که باشد و اختلاف امتیاز با تیمها داشته باشیم از ما ایراد میگیرند و البته این خوب است. من خیلی خوشحالم که از ما ایراد میگیرند.» اما فکری تمام این انتقادات را دچار بدخواهی میدانست و این برداشت یا تحمیل این برداشت، هر دو خود آسیبرسان بود برای استقلال.
کار درباره فکری به جایی رسیده که دیگر بعید است او دیدگاه خود را درباره موج انتقادات تغییر دهد.
با حضور فرهاد مجیدی برای استقلال فراتر از تفاوتهای فنی، باور تحول تیم با کادرفنی جدید کارساز شد. بیشک تغییر در تمرینات و تغییر در تفکر فنی تیم نیز مؤثر بود اما شاید این باور که کادرفنی جدید مسیرهای فنی بهتری را انتخاب میکند، بازیکنان را زودتر از اجرای تغییرات سر ذوق آورده باشد.
فرهاد مجیدی و فراز کمالوند با استقلال خیلی زود قدمهای مهمی برداشتند. همکاری آنها برای استقلال پیروزیهای سرنوشتساز را به ارمغان آورد و چه بسا این روند به موفقیتهای بزرگی برای استقلال منجر شود. محمود فکری و همکارانش اما از هر تغییری در مسیر فنی خود در وحشت بودند و خیال میکردند پذیرفتن انتقادات دور از شأن فنی آنهاست اما سرانجام نپذیرفتن انتقادات منجر به جدایی زودهنگام آنها پس از نیمفصل بود.
فرهاد مجیدی در استقلال فصل گذشته نیز توانست مربی مقبولی باشد. او بعد از استراماچونی و در موقعیتی سخت از پس کار برآمد و اگر آسیبهای تعمدی مدیریت باشگاه نبود، شاید فصل را با یک جام تمام میکرد. اینبار اما فرهاد مجیدی لابد باتجربهتر است، مسیرش را بهتر میشناسد و به همکاریاش با فراز کمالوند بر خلاف فصل گذشته، رسمیت بخشیده است. بخشی از مسیر فنی استقلال را فراز کمالوند تعیین میکند و این غیرقابل انکار است. استقلال مجیدی و کمالوند تا امروز و در فرصتی بسیار کوتاه به دل نشسته است و حمایت هواداران را پشت سر خود دارد اما فقط با ادامه این روند، چنین حمایتی دامنهدار خواهد شد.