محمدحسین میثاقی در برنامه فوتبال برتر به شکلی عجیب و غلوآمیز از «وینسنت ابوباکر» تعریف کرد؛ بازیکنی که هنوز با هیچ تیمی قرارداد نبسته، هنوز تکلیفش روشن نیست، اما او را به سطح یک «بمب نقل و انتقالاتی» رساند و بعد با طرح پرسشی تحریکآمیز گفت: «استقلال بمب آخر را میترکاند یا پرسپولیس؟»
این دقیقاً همان جملهای است که ایجنتها و دلالها آرزوی شنیدنش را دارند؛ بازاریابی رایگان در پرمخاطبترین برنامه فوتبالی تلویزیون ایران اگر چه همین پرمخاطبترین هم درصد قابل توجهی از مردم را به خود اختصاص نمیدهد. میثاقی به جای تحلیل حرفهای، عملاً قیمت بازیکنی را که هیچ تعهدی نسبت به فوتبال ایران ندارد، به شکل کاذب بالا میبرد و مدیران باشگاهها را زیر فشار میگذارد تا برای خرید او دست به جیب شوند.
باید پرسید، وقتی یک مجری در تلویزیون ملی چنین بازاریابی آشکاری برای بازیکن خارجی انجام میدهد، سودش به جیب چه کسی میرود؟ قطعاً سود اصلی این هیاهو مستقیم به جیب دلالها و ایجنتها میرود. همانهایی که در سالهای گذشته با آوردن بازیکنان درجه سه و چهار خارجی، میلیاردها تومان از منابع باشگاهها را به باد دادهاند.
بازارگرمی در تلویزیون، یعنی رقم قرارداد بازیکن چند برابر میشود. یعنی ایجنت با خیال راحت روی میز مذاکره مینشیند و میگوید: «وقتی در تلویزیون ملی اینطور تعریف میکنند، طبیعی است که باید رقم بالایی پرداخت کنید.» این دقیقاً همان سناریوی آشنای فوتبال بیمار ایران است: رسانه، دلال و باشگاه در یک چرخه معیوب.
جمله میثاقی که «استقلال یا پرسپولیس بمب آخر را میترکاند؟» در واقع ریختن بنزین روی آتش رقابت هواداری بود. هواداران این دو تیم به اندازه کافی حساسیت و تعصب دارند؛ کوچکترین جرقه میتواند فضای ورزشگاهها و شبکههای اجتماعی را ملتهب کند. حالا وقتی یک مجری تلویزیونی چنین جملهای میگوید، عملاً هواداران را به جان هم میاندازد: «اگر مدیریت تیم ما ابوباکر را نگیرد یعنی ما نقلو انتقالات را به رقیب سنتی باختهایم!»
این خطابههای تحریکآمیز فقط فشار روانی روی مدیران را بیشتر میکند. مدیرانی که به جای برنامهریزی منطقی، مجبور میشوند زیر فریاد هواداران و فضای ملتهب، تصمیمهای هیجانی بگیرند. نتیجه هم چیزی جز قراردادهای پرهزینه، بیبرنامه و پر از ریسک نیست.
اینجاست که این سؤال جدی مطرح میشود: میثاقی واقعاً با چه هدفی چنین بازارگرمی میکند؟ منفعتش چیست؟ چرا فقط یک نام خاص را وسط میکشد و آن را تبدیل به «بمب» میکند؟
شائبهها جدی است: آیا پشت این تعریفها و بازارگرمیها رابطهای پنهان با ایجنتها وجود دارد؟ آیا رسانه ملی دوباره تبدیل به ابزار تبلیغاتی دلالها شده است؟ اگر چنین باشد، باید گفت که این خیانت به فوتبال کشور و نابودی بیشتر اقتصاد باشگاههاست.
باشگاههای ایرانی به اندازه کافی گرفتار مشکلات مالی، بدهیهای بینالمللی و مدیریت ناکارآمد هستند. حالا همینها باید گروگان تبلیغات تلویزیونی هم باشند؟ هر بار که میثاقی یا مجری دیگری از یک بازیکن خارجی تعریف میکند، موجی از فشار هواداری به سمت باشگاهها میرود. گویی که اگر آن بازیکن جذب نشود، باشگاه شکست خورده است.
این همان بلایی است که سالها استقلال و پرسپولیس را به دام انداخته: خرید بازیکن برای فرار از خشم هواداران، نه برای رفع نیاز فنی تیم. و ریشه این معضل دقیقاً در رسانههایی است که بیمحابا نامها را بزرگ میکنند.
برنامهای که باید تحلیل منصفانه ارائه دهد و به بهبود فضای فوتبال کمک کند، تبدیل شده به «بازار برتر»؛ بازاری که در آن بازیکنان خارجی تبلیغ میشوند، دلالها مشتری بهتری پیدا میکنند و هواداران تحریک میشوند. این دیگر فوتبال نیست، یک شوی تبلیغاتی است به ضرر باشگاهها و به سود واسطهها.
میثاقی باید پاسخ دهد: چرا به جای نقد علمی و تحلیل درست، وارد بازی بازارگرمی برای یک بازیکن خارجی شد؟ چرا هواداران را تحریک کرد؟ چرا به دلالها این هدیه بزرگ را داد؟
واقعیت این است که فوتبال ایران دیگر توان پرداخت هزینه اشتباههای اینچنینی را ندارد. هر بار که رسانهها با هیاهوی کاذب قیمت بازیکنی را بالا میبرند، میلیونها دلار از سرمایه کشور دود میشود.
میثاقی باید بداند او در جایگاهی است که حرفهایش روی افکار عمومی و در نتیجه تصمیم مدیران تأثیر میگذارد. پس اگر آگاهانه این بازارگرمی را کرده، باید پاسخگوی تبعاتش باشد. و اگر ناآگاهانه بوده، باید بداند بیمسئولیتی در رسانه ملی همانقدر خطرناک است که تبانی در زمین فوتبال.





