فرهاد مجیدی بعد از نزدیک به ۱۰ ماه دوری از عرصه مربیگری، تصمیم گرفت تا دوباره در فوتبال امارات شاغل شود و بعد از تجربه تلخ و شیرینی که در اتحاد کلبا داشت، او اینبار مسئولیت البطائح را پذیرفت؛ تیمی که در مسیر سقوط به دسته پایینتر بود و مجیدی بعد از قهرمانی تاریخیاش با استقلال و روزهای پرماجرایی که اتحاد کلبا گذراند، پذیرفت که در مسیر نجات البطائح از روزهای بحرانی قدم بردارد و بازخوانی کارنامه فرهاد نشان میدهد که او توانسته این پروژه را با موفقیت پیش ببرد.
البطائح با هدایت فرهاد توانسته در فاصله ۵ امتیازی از منطقه قرمز جدول قرار گیرد و اتفاق ویژه آنکه در ۶ بازی اخیر، شاگردان فرهاد مجیدی بدون باخت کار خود را پیش بردهاند و کسب پیروزی مقابل تیمهای نامآشنایی چون الوحده و شارجه، دستاورد بزرگی مجیدی در البطائح است. او که تیمش روز گذشته در یک بازی جنجالی برابر خورفکان متوقف شد، به تازگی گفتوگویی با رسانه «الشارقه الریاضیه» داشته و صحبتهای جالبتوجهی را درباره دوران کودکی خود و مسیر فوتبالیستشدنش به زبان آورده است.
بازی در لیگ دسته اول تهران، نقطه عطفی در زندگی فوتبالی من بود
مجیدی درباره آغاز مسیر فوتبالیاش از لیگ دسته اول تهران و سپس رسیدن به پیراهن تیم ملی توضیح داد: «مسیر فوتبالم را در تهران و زمانی که ۱۴ سالم بود آغاز کردم. در ردههای سنی مختلف بازی کردم و به تمرینات تیم ملی دعوت شدم. یکی از مربیان از من پرسید که آیا علاقه دارم در لیگ دسته اول تهران بازی کنم؟ فکر میکنم آن لحظه، نقطه عطفی در زندگی فوتبالی من بود. بازی در لیگ دسته اول را شروع کردم و چند سال بعد افتخار پوشیدن پیراهن تیم ملی بزرگسالان را به دست آوردم».
در خانه از یک لنگه جوراب بهعنوان بازوبند کاپیتانی استفاده میکردم!
سرمربی سابق استقلال با اشاره به دوران لژیونر شدن خود گفت: «در سال ۲۰۰۲ به تیم راپیدوین اتریش پیوستم و سپس راهی تیم الوصل امارات شدم. از دوران کودکیام به خوبی به یاد دارم که تخیل ورزشی بسیار قویای داشتم. این موضوع برایم بسیار مهم و مثل یک رویای بزرگ در زندگیام بود. در خانه از یک لنگه جوراب بهعنوان بازوبند کاپیتانی استفاده میکردم و در فضای خانه فوتبال بازی میکردم. خوشبختانه آن رویا به واقعیت تبدیل شد. حتی یکبار خودم را در نقش کاپیتان تیم استقلال تصور کردم».
کتوشلوار پدرم را میپوشیدم و نقش مربی را بازی میکردم
فرهاد مجیدی با ذکر خاطرهای ویژه درباره شبیهسازی مربیگری در دوران کودکیاش توضیح داد: «یادم هست آن زمان بسیاری از مربیان با کتوشلوار ظاهر میشدند. وقتی پدرم به خانه برمیگشت، کتوشلوارش را میپوشیدم و نقش مربی را بازی میکردم. حالا که به آن روزها نگاه میکنم، میبینم آن رویاها به حقیقت پیوستهاند. میخواهم بگویم همه فوتبالیستها باید رؤیاهایی در سر داشته باشند، اما برای رسیدن به آن رویاها، باید مطمئن باشند که با تلاش و پشتکار، موفقیت ممکن است».
دوران حضورم در باشگاه الوصل یکی از بهترین دورههای فوتبالی من بود
مجیدی درباره روزهای آغازین دوران حضورش در فوتبال امارات گفت: «یادم است یک مسابقه مقابل تیم الامارات در ورزشگاه این تیم داشتیم. هیچکس من را نمیشناخت. احساس میکردم بازیکنان در مورد من صحبت میکنند و شاید فکر میکردند که بازیکن خوبی نیستم. اما در همان بازی نخست، موفق به ثبت هتتریک شدم. دوران حضورم در باشگاه الوصل یکی از بهترین دورههای فوتبالی من بود. من مردم آنجا و بازیکنان تیم را واقعاً دوست داشتم و آنجا بسیار خوشحال بودم».
آنقدر تحت تأثیر قرار گرفته بودم که نزدیک بود گریهام بگیرد
فرهاد مجیدی درباره گلزنی به دالیان چین با پیراهن العین در مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۰۳ گفت: «حدود ۷۰ هزار نفر در ورزشگاه حضور داشتند. آنها طبلهایی داشتند و با آنها ریتم میزدند. فضای ورزشگاه بهقدری پر سر و صدا بود که اگر کنار هم میایستادیم، نمیتوانستیم حرف بزنیم یا صدای یکدیگر را بشنویم. جمعیت خیلی زیادی آمده بود. آنقدر تحت تأثیر قرار گرفته بودم که نزدیک بود گریهام بگیرد. در آن لحظه داشتم با خدا حرف میزدم، با خودم میگفتم: «چی شد؟» به زمین رفتم و سه گل دریافت کردیم. در حالی که با خودم حرف میزدم، توپ را به جلو قل دادم، حرکتی که هیچوقت قبلاً انجام نداده بودم. همان لحظه گل زدم. برای همین از خدا تشکر کردم، چون او بود که کمکم کرد».