حریف، تراکتور است، اما اینبار داستان فراتر از یک بازی ساده است؛ این، نبردی است برای اثبات قدرت، برای فریاد زدن بر بام فوتبال ایران که «آبی هنوز هم آقاست».
ترکیبی تازه، چهرههایی نو و قلبهایی که برای یک نام میتپد: استقلال.
هر بازیکن امروز نهفقط برای پیروزی، که برای دل هوادار، برای لبخند روی صورت پیرمردی که سالهاست با این تیم نفس میکشد و برای اشک شوق پسربچهای که با پیراهن آبی بزرگ میشود، بازی خواهد کرد؛ برای شادی شهاب عزیز روی تخت بیمارستان…
ریکاردو سا پینتو امروز روی نیمکت نیست، اما روحش درون زمین میدود؛ کنار هر پاس، هر تکل و هر ضربه. او از روی سکوها فرماندهی میکند و شاگردانش را به نبردی بیامان میفرستد.
امروز، آبیها آمدهاند که جام را به خانه بیاورند؛ آمدهاند تا سوپرجام را با بوسهای آبی بدرقه کنند و قهرمانی را تقدیم به آنهایی کنند که در سرما و گرما، با صدا و قلبشان، پشت این تیم ایستادهاند.
امروز، روز استقلال است؛ روزی که باید با غرور فریاد زد: «تا همیشه، آبی میماند»